شورانگیز طباطبائی، چطور هنرپیشه شد و چگونه اوج گرفت

شورانگیز طباطباییچاپ شده در مجله ستاره سينما/شماره 68/سال 1353- شورانگیز طباطبائی که قبلا با نام های شاپرک و کاترین در فیلم ها بازی می کرد¡ امروز پرکارترین ستاره ایرانی است. نیاز به چهره های تازه در سینمای ایران روز به روز بیشتر احساس می شود و این نیاز سبب می گردد به تدریج چهره های تازه ای در سینمای ایران ظهور کنند، شورانگیز طباطبائی هنرپیشه ای است که تا قبل از ورود به کار سینما بعلت زیبایی خاصی که داشت بارها برای بازی در فیلم از وی دعوت بعمل می آمد، اما سعی او آن بود که بتواند در فیلم های برجسته تری شرکت کند. وی قبل از آنکه با نام کاترین بازیگر نفش نخست فیلم اکبر دیلماج گردد با نام شاپرک در چند صحنه از فیلم خشم و خون كه هنوز به نمایش در نیامده شرکت جسته بود. اما بخاطر آنکه در آن فیلم نتوانسته بود کاری از خود نشان دهد، از قبول نقش های کوتاه مدت بعدی خود خود داری نمود و در انتظار فرصتی بود که بتواند با ایفای نقش نخست فیلم ها برای خود موفقیتی بدست آورد.

ادامه نوشته

شهناز هنرمندیست از تبار نوازندگان قدیم ایران زمین

جلیل شهنازجلیل شهناز هنر آموخته مکتب خانوادگی اش و رشد یافته در محیط هنرپرور اصفهان است. هنر موسیقی شهناز معنی کلاسیک موسیقیست، شهناز هنرمندیست از تبار نوازندگان قدیم ایران زمین. تارنوازی و نواسازی شهناز دو مقوله است که می توان بطور جداگانه در مورد آن صحبت کرد و با اینکه ساخته های او آمیخته با سبک تارنوازی اوست، ولی گاهی اجرای آنها با تنظیم ارکستری دل انگیز بوده. بداهه نوازی های شهناز در تاریخ موسیقی ایران بی نظیر و همواره زبانزد بوده است. این پختگی و تسلط او روی حالت ها و فضاهای موسیقی ایرانی را حتی می توان در اجراهای دوره جوانی او دید که نشاندهنده نبوغ اوست. از مشخصه های مهم جلیل شهناز شناخت بالای او روی ساز تار است. شهناز تار را رام شده در دست دارد و به هر سو که خواهد می برد.

در دست راست، فشار روی مضراب و خرک، زاویه مضراب نسبت به سیم، سرعت برخورد آن با سیم، فاصله محل برخورد مضراب با سیم نسبت به خرک و نوع قرار گرفتن مضراب در دست، همه و همه در جمله جمله موسیقی او با دقت و ظرافت مورد بررسی قرار گرفته و با مهارت نواخته می شود.

ادامه نوشته

علی حاتمی، سعدی سینمای ایران

علی حاتمیعلی حاتمی در سال 1323 در تهران متولد شد. در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهای دراماتیك رفت و كلاس های نمایشنامه نویسی را گذراند و به دانشكده هنرهای دراماتیك رفت و از آنجا فارغ التحصیل شد. این هنرمند كار هنری را از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش دیب آغاز كرد. از نمایش های دیگر وی به عنوان نویسنده می توان به نمایش های: خاتون، خورشیدباف، آدم و حوا، حسن كچل و چهل گیس، قصة حریر و مرد ماهیگیر، شهر آفتاب و مهتاب، و ساتن، نام برد. وی نمایشنامه های بسیاری نیز نوشت كه از آن جمله می توان به فوتبال، بیمارستان عشق و... اشاره كرد. شیوه دیالوگ نویسی در تئاتر اگر چه آموخته های بسیاری را برای وی به ارمغان آورد، اما او را در تئاتر نگه نداشت. علی حاتمی كار خود را با ساخت فیلمهای تبلیغاتی شروع كرد و به تلویزیون رفت. اولین كار مهم او در تلویزیون، فعالیت در مجموعه تلویزیونی جنگل در سال 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود كه كاری برای كودكان به شمار می رود. وی سرانجام فعالیت خود را در سینما از سال 1349 به عنوان نویسنده و كارگردان با فیلم حسن كچل آغاز كرد.

ادامه نوشته

علی حاتمی، سعدی سینمای ایران

زنده ياد علي حاتميعلی حاتمی در سال 1323 در تهران متولد شد. در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهای دراماتیك رفت و كلاس های نمایشنامه نویسی را گذراند و به دانشكده هنرهای دراماتیك رفت و از آنجا فارغ التحصیل شد. این هنرمند كار هنری را از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش دیب آغاز كرد. از نمایش های دیگر وی به عنوان نویسنده می توان به نمایش های: خاتون، خورشیدباف، آدم و حوا، حسن كچل و چهل گیس، قصة حریر و مرد ماهیگیر، شهر آفتاب و مهتاب، و ساتن، نام برد. وی نمایشنامه های بسیاری نیز نوشت كه از آن جمله می توان به فوتبال، بیمارستان عشق و... اشاره كرد. شیوه دیالوگ نویسی در تئاتر اگر چه آموخته های بسیاری را برای وی به ارمغان آورد، اما او را در تئاتر نگه نداشت. علی حاتمی كار خود را با ساخت فیلمهای تبلیغاتی شروع كرد و به تلویزیون رفت. اولین كار مهم او در تلویزیون، فعالیت در مجموعه تلویزیونی جنگل در سال 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود كه كاری برای كودكان به شمار می رود. وی سرانجام فعالیت خود را در سینما از سال 1349 به عنوان نویسنده و كارگردان با فیلم حسن كچل آغاز كرد.

ادامه نوشته

سلي مي گويد هنر خوب و اصیل است که ماندگار می شود

سلیسلی نیز همانند بیشتر هنرمندان از کودکی صدای خوش و استعداد خواندن خود را کشف کرد و بروز داد. خودش در این باره می گوید: با قرآن شروع کردم. اول تجوید خوانی آموختم و بعد اینجا و آنجا می خواندم. در فعالیت های فوق برنامه مدرسه و دانشگاه هم خواندن را پیگیری کردم تا تالار رودکی گشوده شد. در آنجا موسیقی را به صورت حرفه ای آموختم. وقتی سلی در اردوهای دانشجویی می خواند مسئولین وقت رادیو دریا مانند شاهرخ نادری صدایش را شنیدند و کشف کردند. نخستین کارم روی صفحه ۴۵ دور و دو ترانه حمدی فیل و در اومدی ز خونه بود که هر یک در یکی از دو روی آن ضبط شد و این سال ۵۰ بود. آهنگ این ترانه ها را منصور ایران نژاد ساخته بود و آنها را در استودیوی طنین با پرویز اتابکی ضبط کردیم. همین طور که سلی در مورد این دو آهنگ سخن می گوید مرا به مدرسه ام در خیابان پر درخت و خاطره انگیز امیریه می برد.

ادامه نوشته

سلي مي گويد هنر خوب و اصیل است که ماندگار می شود

سليسلی نیز همانند بیشتر هنرمندان از کودکی صدای خوش و استعداد خواندن خود را کشف کرد و بروز داد. خودش در این باره می گوید: با قرآن شروع کردم. اول تجوید خوانی آموختم و بعد اینجا و آنجا می خواندم. در فعالیت های فوق برنامه مدرسه و دانشگاه هم خواندن را پیگیری کردم تا تالار رودکی گشوده شد. در آنجا موسیقی را به صورت حرفه ای آموختم. وقتی سلی در اردوهای دانشجویی می خواند مسئولین وقت رادیو دریا مانند شاهرخ نادری صدایش را شنیدند و کشف کردند. نخستین کارم روی صفحه ۴۵ دور و دو ترانه حمدی فیل و در اومدی ز خونه بود که هر یک در یکی از دو روی آن ضبط شد و این سال ۵۰ بود. آهنگ این ترانه ها را منصور ایران نژاد ساخته بود و آنها را در استودیوی طنین با پرویز اتابکی ضبط کردیم. همین طور که سلی در مورد این دو آهنگ سخن می گوید مرا به مدرسه ام در خیابان پر درخت و خاطره انگیز امیریه می برد. عکس خوانندگان و هنرپیشه ها زیر جلد پلاستیکی که دختران ارمک پوش برای محافظت از کتاب های درسی بر آنها می کشیدند، ناظم سخت گیر و باریک بین ما را عصبانی می کرد و دختران را وامی داشت تا آنها را پاره کنند.

ادامه نوشته

بهروز وثوقي در شانزده سالگی نخستین عشقش را تجربه می کند

بهروز وثوقیبهروز وثوقی یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینمای ایران است. او در بسیاری از فیلم های مهم، مطرح از فیلمسازان صاحب نام و با اعتبار شرکت داشته و بدون اغراق چهره اول بازیگری در سینمای ایران طی دوران قبل از انقلاب بوده است. بازی او در دو فیلم معروف گوزنها به كارگرداني مسعود کیمیایی و سوته دلان به كارگرداني شادروان علی حاتمی بیش از هر فیلم دیگری بر اعتبار بهروز وثوقی در عرصه سینمای ایران افزوده است .اخیرا کتاب خاطرات بهروز وثوقی به همت و درایت ناصر زراعتی در خارج از کشور منتشر شده، که حاوی ناگفته های جذاب و خواندنی از زندگی این هنرمند است. مروری داریم بر این خاطرات با ذکر این توضیح که بعلت حجم بالای کتاب به مواردي اشاره مي كيم. كتاب با مقدمه ناصر زراعتی و پیشگفتار بهروز وثوقی آغاز شده و بعد هم به تولد و دوران کودکی بهروز می پردازد.

ادامه نوشته

بهروز وثوقي در شانزده سالگی نخستین عشقش را تجربه می کند

بهروز وثوقيبهروز وثوقی یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینمای ایران است. او در بسیاری از فیلم های مهم، مطرح از فیلمسازان صاحب نام و با اعتبار شرکت داشته و بدون اغراق چهره اول بازیگری در سینمای ایران طی دوران قبل از انقلاب بوده است. بازی او در دو فیلم معروف گوزنها به كارگرداني مسعود کیمیایی و سوته دلان به كارگرداني شادروان علی حاتمی بیش از هر فیلم دیگری بر اعتبار بهروز وثوقی در عرصه سینمای ایران افزوده است .اخیرا کتاب خاطرات بهروز وثوقی به همت و درایت ناصر زراعتی در خارج از کشور منتشر شده، که حاوی ناگفته های جذاب و خواندنی از زندگی این هنرمند است. مروری داریم بر این خاطرات با ذکر این توضیح که بعلت حجم بالای کتاب به مواردي اشاره مي كيم. كتاب با مقدمه ناصر زراعتی و پیشگفتار بهروز وثوقی آغاز شده و بعد هم به تولد و دوران کودکی بهروز می پردازد. بر اساس مندرجات کتاب بهروز در بیستم اسفندماه سال 1316 در شهرستان خوی دیده به جهان می گشاید.

ادامه نوشته

برخي از سوالاتي كه از ليلا فروهر شده: من تقريبا پشت صحنه تئاتر بزرگ شدم

لیلا فروهرهمه خيلی علاقه مند هستند که در مورد جشن عروسی ليلا بدونند. ليلا مدت زيادی بود که عقد کرده بود ولی جشن ازدواجشون خيلی به تأخير افتاد، ليلا مي گه ما تقريبا ۳ سال پيش ازدواج کرده بوديم ولی چونکه هم همسرم خيلی گرفتار است و هم من به خاطر مسافرت ها و کنسرت هام مشغول بودم جشن عروسيمون عقب می افتاد تا اينکه هم از خانواده من و هم از خانواده شوهرم از ايران و اروپا آمده بودن اينجا، و ما گفتيم که تا اونها هستن جشن بگيريم. من اکثر هنرمندان رو دعوت کرده بودم ولی متأسفانه چونکه فصل مسافرت بود خيلی ها نتوانسته بودند بيان، ولی دوستانی که آمده بودند مثل اندی و شهرام شب پره و منصور خيلی به من محبت کردند و برنامه های قشنگی اجرا کردند و همگی با گروه موزيکشون اومده بودند.

من خيلی بچه ها رو دوست دارم و خيلی هم دلم می خواهد که بچه داشته باشم. برای دختر اسم گلها رو خيلی دوست دارم که انتخاب کنم و برای پسر هم اسم عليرضا يا حميد رضا رو خيلی دوست دارم.

 

وحيد از تهران ميپرسه که درسته که شادمهر عقيلی برای آلبوم جديدتون داره آهنگ می سازه؟

بله آقای شادمهر عقيلی دو تا آهنگ برای آلبوم جديدم ساختن که شعرهاش هم از خانم پاکسيما هست. ولی يه آلبوم هم در آينده قرار کار کنم که تمام آهنگ هاش رو شادمهر عقيلی درست خواهد کرد.

 

محمد مهدی از سر پل ذهاب ميگه که شما در کودکی در چند فيلم بازی کرديد، به نظر خودتان کدام بهترين بود؟

من در کودکی حدودا ۴۷ فيلم بازی کردم که اولين آنها مراد و لاله بود که من ۶ ساله بودم. به نظر خودم بهترين فيلمم سلطان قلب ها بود که حدودا ۷ يا ۸ ساله بودم.

 

نيما از اروميه پرسيده که ممکنه يک خاطره از پدرتون آقای جهانگير فروهر تعريف کنيد.

پدرم خيلی دوست داشت که من خواننده بشم و خيلی هم در اين راه کمکم کرد و من رو تشويق کرد. من يادم هست يه مدتی سه تار ياد می گرفتم و با اينکه تازه شروع کرده بودم و خيلی خوب بلد نبودم هميشه پدرم می آمد به تمريناتم گوش مي کرد و ازم تعريف مي کرد. سر صحنه فيلم برداری هم هميشه مي گفت که من مي تونم خودم از عهده همه چيز بر بيام.

 

يلدا ميگه شما خود تون رو به عنوان يک هنرپيشه می بيند يا خواننده؟

من در وهله اول يک بازيگر بودم ولی متأسفانه در خارج از ايران شانس بازی در فيلم های سينمايی خيلی کم هست ولی در ويديو کليپ آهنگ هام هم در هر صورت علاوه بر خوندن سعی می کنم که نقش هم بازی کنم.

 

ميترا از انگلستان ميگه اگر شرايط و محيط خانوادگی تون در کودکی متفاوت بود باز هم به کار هنری روی می آورديد؟ و همين طور اگر که کار هنری نمی کرديد فکر مي کنين چی کاره می شدين؟

نه فکر نمی کنم. من تقريباً پشت صحنه تئاتر بزرگ شدم و شرايط خيلی برای اينکه من هم کار هنری انجام بدم مؤثر بود. من حتما طراح هنری می شدم. اصولا هر کاری که يه چيزی رو خلق کنه خيلی دوست دارم و حتی اگر خواننده يا هنرپيشه نمی شدم باز هم کار هنری می کردم.

 

معصومه از ساوه ميگه، آيا با اين همه طرفدار شما بهتون احساس غرور دست داده؟

من سعی مي کنم هيچوقت مغرور نباشم و هميشه در کنار مردم باشم و هچقدر که بيشتر محبت مردم رو می بينم بيشتر تشويق مي شم و سعي می کنم که هر مشکلی رو از سر راه بردارم برای اينکه به خواندن بر روی صحنه ادامه بدم.

 

محمد پرسيده که چرا خانم فروهر فقط در دبی کنسرت ميدن و در کشورهای عربی ديگه برنامه اجرا نمی کنند؟

تعداد ايرانی ها در کشورهای عربی ديگه خيلی کم هست و حتی چند بار ما پای قرار داد هم برای اجرای کنسرت در کويت رسيديم اما برنامه ها لغو شد. راستش اينه که ما در کارمون مشکلات زيادی وجود داره که حتی با سابقه طولانی در اين کار هم باز اين مشکلات کم نميشه. ولی در دوبی چونکه به ايران نزديک هست و ايرانی های زيادی به اونجا سفر می کنند و کنسرت هم زياد برگزار مي شه، من هم در اونجا برنامه اجرا مي کنم.

 

عليرضا از تهران می پرسه نظرتون درباره افغان های مقيم خارج از کشور چی هست ؟

من تقريبا تمام فيلمهای سينمايی که بازی کردم در افغانستان هم پخش شده و به همين خاطر دوستان افغان با من آشنايی دارن و همين طور لطف زيادی به من دارند و حتی در مهمونی ها و جشن های خصوصی شون هم از من دعوت می کنند که آواز بخونم و اين باعث افتخار من هست که به من انقدر لطف دارن.

 

امير پرسيده که شما چند بار ازدواج کردين؟

اين دومين ازدواج من هست که اولی زمانی بود که تازه به آمريکا آمده بودم ولی متأسفانه بعد از يکی دو سال به هم خورد و دومی ازدواج اخيرم هست.

 

محمود از شيراز ميگه شما تا حالا چند بار عاشق شدن؟

آدم وقتی که سنش کمه با اولين نگاهی فکر مي کنه که عاشق شده و ديگه همه چيز تموم شده ولی اينا در واقع عشق نيست. من تنها کسی رو که واقعا فکر مي کنم که با تمام وجود دوستش دارم و حاضرم هر کاری براش انجام بدم و مثل يک روح در دو بدن هستيم، شوهرم اسی هست.

 

رسول از چهار محال بختياری ميگه ميشه عشق رو تعريف کنيد؟

عشق به نظر من ايثار و از خود گذشتگی و دوست داشتن يه نفر به خاطر خودش هست و نه به خاطر قيافه يا شغل يا ثروت اون هست. روح و شخصيت درونی هست که بايد دوست داشت و برای هميشه ماندنی هستش.

 

محمود ميگه كه نظرتون درباره آقای سياوش قميشی از نظر موسيقی چی هست؟

سياوش يکی از خواننده های محبوب من هست و در چند تا از آلبوم های من همکاری داشتم.

 

باربد از گيلان درباره رابطه شما با خانم گوگوش پرسيده که چطور هست و آيا با هم ملاقات کردين؟

خانم گوگوش هيچ کس رو ملاقات نکردن. من اتفاقا از بچگی از طرفدارهای ايشون بودم و خيلی هم دوستش دارم ولی تا به امروز هنوز نديدمشون.

 

يحيی مي پرسه که چقدر ايران رو دوست داريد و نظرتون راجع به جامعه فعلی ايران چيست؟ و همينطور آرزو از جهرم پرسيده که کی به ايران بر می گرديد؟

من ايران رو از صميم قلبم دوست دارم و حتی به زور از ايران بيرون اومدم و اگر جوری بشه که فردا بتونم برم ايران، بر مي گردم. چونکه تمام خاطرت خوبم از ايران هست. جوان های ايران الان خيلی فکرشون باز هست و خيلی روشنفکر هستن و همه چيز رو می فهمند و واقعا از اين بابت بهشون تبريک ميگم.

 

چرا با شهرام يا خواننده ديگر آهنگ دو صدايی اجرا نمی کنن؟

من آلبوم ديار رو با شهرام شب پره عزيز اجرا کردم، ولی اگر موقعيتش پيش بياد من دوست دارم که با همه خوانندگان ديگه همکاری کنم.

 

حسين از اراک پرسيده که چرا کتاب خاطرات خود تون رو چاپ نمی کنيد؟

اميدوارم که بتونم يک روزی اين کار رو بکنم.

 

بهرام از سمنان پرسيده شايعاتی وجود داره که گفتيد بعد از ازدواج کار خوانندگی رو کنار می گذاريد، آيا درسته؟

من سال هاست که به روی صحنه مي رم و اين کار جزئی از وجود من هست و نمی تونم به اين راحتی کنار بگذارمش و تا وقتی که زنده هستم و بتونم به روی صحنه برم و مردم من رو دوست داشته باشند به کارم ادامه مي دم.

 

پويا از ايروان ارمنستان پرسيده که چرا به ارمنستان نمی آييد؟ اينجا ۵۰۰۰ دانشجوی ايرانی و تعداد زيادی ايرانی ارمنی وجود داره و از ايران به راحتی ميشه با ماشين به اينجا سفر کرد.

من اگر ازم دعوت بشه برای کنسرت دادن حتماً به ارمنستان هم سفر می کنم.

 

مهدی از تهران نظرتون رو راجع به آقای ابی پرسيده، آيا با ايشون دوست هستين؟

آقای ابی يکی از بهترين خواننده های ايرانی هست و همچين انسان خيلی خوب و دوست داشتنی هست و از ساليان قبل با ايشون دوستی خانوادگی داشتم تا به امروز و هميشه برای من قابل احترام بوده و هست.

 

آيا شما فيلم های داخل ايران رو ديديد؟ و از کدوم فيلم خوشتون مياد؟

بله من تقريبا تمام فيلم هايی که از ايران مياد رو می بينم و از فيلم دو زن خيلی خوشم اومد. اينکه زنان ايرانی با اين همه محدوديت که در ايران وجود داره مي تونن باز هم به فعاليتشون ادامه بِدن واقعا جای تحسين داره.

 

مهدی از تهران ميگه که چرا سايت اينترنتی شما فعلاً فعال نيست؟

ما در حال راه اندازی سايت جديد هستيم و به علت مشغله کاری کمی طولانی شد.

 

ميثم از قائم شهر ميگه به نظر شما ليلای اولين آلبوم چه فرقی با ليلای آخرين آلبوم داره؟

من وقتی که اولين آلبومم وارد بازار شد فقط ۱۴ سال داشتم و خيلی جوان بودم. من در اون موقع با بهترين آهنگساز ها و شعرا کار کردم ولی چون سن کمی داشتم، خودم حق انتخاب نداشتم و متوجه نمی شدم که چه کاری را بايد بخوانم و چه کاری را نه. بر اثر گذشت زمان من خيلی با تجربه شدم و الان سليقه و تصميم خودم هست که چه کاری را انجام دهم.

 

و به عنوان آخرين سؤال مهناز از تهران ميگه که خانم ليلا فروهر ما در تهران هستيم و نمی تونيم به کنسرت های شما بياييم و خيلی دوست داريم که شما رو ببينيم، چرا سی دی کنسرت هاتون رو وارد بازار نمی کنيد؟

سعی ميکنم که در آينده اين کار رو بکنم ولی مسأله اينجاست که اين کار خيلی پر هزينه و پر زحمت هست، اما حتما برای آلبوم جديد اين کار رو خواهم کرد. منبع

ادامه نوشته

برخي از سوالاتي كه از ليلا فروهر شده: من تقريبا پشت صحنه تئاتر بزرگ شدم

ليلا فروهرهمه خيلی علاقه مند هستند که در مورد جشن عروسی ليلا بدونند. ليلا مدت زيادی بود که عقد کرده بود ولی جشن ازدواجشون خيلی به تأخير افتاد، ليلا مي گه ما تقريبا ۳ سال پيش ازدواج کرده بوديم ولی چونکه هم همسرم خيلی گرفتار است و هم من به خاطر مسافرت ها و کنسرت هام مشغول بودم جشن عروسيمون عقب می افتاد تا اينکه هم از خانواده من و هم از خانواده شوهرم از ايران و اروپا آمده بودن اينجا، و ما گفتيم که تا اونها هستن جشن بگيريم. من اکثر هنرمندان رو دعوت کرده بودم ولی متأسفانه چونکه فصل مسافرت بود خيلی ها نتوانسته بودند بيان، ولی دوستانی که آمده بودند مثل اندی و شهرام شب پره و منصور خيلی به من محبت کردند و برنامه های قشنگی اجرا کردند و همگی با گروه موزيکشون اومده بودند. من خيلی بچه ها رو دوست دارم و خيلی هم دلم می خواهد که بچه داشته باشم. برای دختر اسم گلها رو خيلی دوست دارم که انتخاب کنم و برای پسر هم اسم عليرضا يا حميد رضا رو خيلی دوست دارم.

ادامه نوشته

سعيد راد: سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود

فضا، براي كار كردن جوان هاي مستعد و باسواد، در حال حاضر به مراتب از زمان ما بازتر است و اصلا قابل مقايسه با آن زمان نيست. سعيد راد مي گويد كه سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود كه دربست در اختيار صاحبان استوديوها، ستاره ها و سوپراستارها قرار داشت. تهيه كننده ها هم فقط از آن كسي استقبال مي كردند و با او قرارداد مي بستند كه برايشان درآمد داشته باشد. از طرفي، الان جامعه ي ما يك جامعه ي جوان است. تمايل قشر جوان هم به هم سن و سالان خودش است. همين مسئله، كار كردن جوانان در سينما را آسانتر كرده است. سرمايه گذاري و توجه بيشتر بر روي جوان ها است و قديمي ترها هم احترام اين جوان ها را دارند. يعني اين احترام متقابل است. من به عنوان يك بازيگر، به ايفاي نقش در 53 فيلم پرداخته ام پس بازيگر كم تجربه اي نيستم. بازيگري در اين سطح كه تجربه پشت سر هم كسب مي كند برايش مشكل خواهد بود كه پس از سال ها بخواهد نقشي را انتخاب كند.

ادامه نوشته

سعيد راد: سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود

سعيد رادفضا، براي كار كردن جوان هاي مستعد و باسواد، در حال حاضر به مراتب از زمان ما بازتر است و اصلا قابل مقايسه با آن زمان نيست. سعيد راد مي گويد كه سينماي ما يك خيابان يك طرفه بود كه دربست در اختيار صاحبان استوديوها، ستاره ها و سوپراستارها قرار داشت. تهيه كننده ها هم فقط از آن كسي استقبال مي كردند و با او قرارداد مي بستند كه برايشان درآمد داشته باشد. از طرفي، الان جامعه ي ما يك جامعه ي جوان است. تمايل قشر جوان هم به هم سن و سالان خودش است. همين مسئله، كار كردن جوانان در سينما را آسانتر كرده است. سرمايه گذاري و توجه بيشتر بر روي جوان ها است و قديمي ترها هم احترام اين جوان ها را دارند. يعني اين احترام متقابل است. من به عنوان يك بازيگر، به ايفاي نقش در 53 فيلم پرداخته ام پس بازيگر كم تجربه اي نيستم. بازيگري در اين سطح كه تجربه پشت سر هم كسب مي كند برايش مشكل خواهد بود كه پس از سال ها بخواهد نقشي را انتخاب كند. من اگر هم در شروع كار ترديد داشتم با صحبت ها و راهنمايي هاي احمدرضا درويش اعتماد خودم را بدست آوردم و خيلي زود، كار و بازي قوام و انسجام لازم را پيدا كرد.

ادامه نوشته

داريوش رفيعي: یاد از آن روزی که بودی زهره یار من

زنده ياد داريوش رفيعيترانه خوانی در ایران، بدان سبک که همچنان افتان و خیزان به تقلید از داریوش و ستار ادامه دارد، بدعت گذاری دارد که حیف است اگر نامش و ابتکارش فراموش شود. داریوش رفیعی بدعت گذار سبکی در ترانه خوانی ایران است که بعدها امثال فرهاد، داریوش، ستار و دیگرانی که اکنون می خوانند، اما شهرت آنانی را که نام برده شد ندارند یا تکامل پیدا کرد و یا تقلید شد. در دهه 30، نسل جوان ایران ترانه های او را زمزمه می کرد: رختخواب مرا، مستانه بنداز / تو پیچ پیچ ره میخانه بنداز. صدایش با صدای همه آنها که در آن سال ها ترانه می خواندند تفاوت داشت، همانگونه که سبک خواندنش متفاوت بود. شن بادهای ملایم حاشیه کویر در صدایش بود، غم غربت گون های کویری. زاده کرمان بود و از آنجا به تهران رسیده بود. پدرش وکیل دوره چهاردهم مجلس بود و از خانواده های مشهور کرمان.

ادامه نوشته

عروس فرنگي يک فيلم صد در صد ايرانی، ايراني، ايراني

پوري بنايي و نصرت الله وحدت در فيلم عروس فرنگياحتمالا اصطلاح فيلم ايرانی با همين عروس فرنگی وارد زبان مطبوعاتی شد. با تبليغات همين فيلم که می گفت: يک فيلم صد در صد ايرانی، ايرانی، ايرانی. پر بيراه هم نبود. نصرت الله وحدت، اگر چند فيلم آخرش را که خيلی تجاری بود در نظر نگيريم، در بيشتر فيلم هايش و از همان اول روی عنصر هويت ايرانی خيلی تاکيد داشت. روی موضوع غيرت و حفظ اصالت و اين چيزها هم کار می کرد. گفتن ندارد که فيلم های آخرش را سخت می شود پذيرفت. تقصير او هم نيست. اصولا سينمای ايران در دهه ی پنجاه دچار مشکلاتی بود. بگذريم. اين فيلم هم مورد توجه خارجي ها، مخصوصا روس ها، واقع شده بود. در داخل هم استقبال خوبی از آن شد. خود وحدت در نقش حسين ترمزی و خانم پوری بنايی در نقش مقابل او و با لهجه ی فرنگی حسابی در دل تماشاگران جا باز کردند. کنجکاوی که زياد شد، فيلم را در دربار هم نمايش داده اند.

ادامه نوشته

بتي پس از 28 سال سكوت دوباره فعاليت هاي هنري را از سر مي گيرد

بتيبتي در شهريور ماه سال 1331 در تهران  متولد شد در شش سالگي بخاطر كار پدرش به زنجان رفت و از اول دبستان به مدت 9 سال در شهر زنجان بود. اما بعد از اين مدت بتي دوباره به همراه خانواده اش به تهران برگشتند و در سن 17 سالگي از دبيرستان عطار فارق التحصيل شد و چند ماه بعد در سازمان جغرافيايي ارتش به عنوان نقشه كش استخدام شد و بعد از  دوره آموزشي به اصرار يكي از همكارانش به دفتر هنري ضيا آتاباي معرفي شد و همانجا به او پيشنهاد خواندن ترانه عزيزم شد كه  اصل اهنگ تركي است و آن را نكار بوك خوانده بود. بدين ترتيب بتي در سن 18 سالگي با دو ترانه عشق افسرده و عزيزم با اشعار سعيد دبيري وارد عالم هنر شد. صحفه اول بتي بطور بي سابقه اي ركورد فروش را شكست بطور كه در دو روز اول 60000 صحفه فروش كرد و تا مدت ها جز صحفه هاي پرفروش روز بود. اين همكاري با سعيد دبيري موجب آشنايي بتي با آقاي دبيري شد و خيلي زود اين آشنايي به ازدواج انجاميد و حاصل اين ازدواج فرزندي بنام هايدن است كه اكنون 29 سال دارد كه در ايران زندگي مي كند.

ادامه نوشته

سعید کنگرانی: به فرمان مادرم از ایران رفتم و سرنوشت من چنين رقم خورده بود

سعید کنگرانیبعدها كه بزرگتر شد در تئاتر شهر قصه نقش ايفا كرد، همين طور در رضاموتوري مسعود كيميايي. حضور و نقش جدي او در فيلم سرايدار خسرو هريتاش وجهه ديگري به او بخشيد. نسل جديد شايد چندان با اين نام آشنا نباشد ولي كنگراني بازيگري است كه در دهه 50 خورشيدي در سينماي آن زمان نماينده و معرف نسل جوان بود. با همه آرزوها و حسرت ها، اميدها و نا اميدي هايش ... در ابتدا شايد اين پرسش مطرح شود. او به كجا رفته بود كه حالا برگشته، اصلا چرا رفته كه اكنون برگشته. سعيدكنگراني هم همچون بازيگران پيش از انقلاب زندگي اش دستخوش تحولات عظيمي شد. كنگراني در سن 7 سالگي در نخستين فيلم خود بازي كرد با نام امروز و فردا به كارگرداني عباس شباويز، 1345. او جزو چند صد كودك پرورشگاهي بود كه براي اردوي كوتاه به نواحي شمال كشور مي رفتند. با موج نوي سينماي ايران همساز شد. و بعد بازي در سريال دايي جان ناپلئون و فيلم دايره مينا داريوش مهرجويي.

ادامه نوشته

کتابخانه بريتانيا برنامه گلها را آرشيو مي كند

گلهابرنامه راديويي گلها به عنوان گنجينه منحصر به فرد موسيقي و شعر ايراني با هدف ارائه به نسل آينده علاقمندان و پژوهشگران موسيقي و شعر ايراني توسط واحد آرشيوهاي در خطر مهمترين کتابخانه بريتانيا گردآوري، ترميم و احيا مي شود. پروژه احيا و گردآوري ديجيتالي مجموعه برنامه هاي راديويي گلها با استفاده از تکنولوژي هاي جديد حفاظت صوتي از سوي آرشيوهاي در خطر کتابخانه بريتانيا در لندن به اجرا در مي آيد. اين برنامه به عنوان يک پروژه بزرگ تحقيقاتي با تخصيص هزينه اي در حدود 59,913 پوند و به مدت 14 ماه، توسط جين لويسون از دانشگاه لندن به اجرا در آمده است. برنامه راديويي گلها در بردارنده تعداد 1578 برنامه و در حدود 847 ساعت برنامه راديويي است که مجموعا در يک دوره زماني 23 ساله از 1956 تا 1979 از راديو ايران پخش مي شد. اين برنامه ها داراي محتوايي ادبي و هنري بود با قرائت اشعار فارسي، آواز و ارکستر موسيقي همراهي بود و در فواصلي از آن نيز ساز سولو  به اجرا در مي آمد.

ادامه نوشته

ایرن اولین ستاره زن سینمای ایران

ايرندر برخی از تحقیقات سینمایی نوشته شده سینمای ایران تا میانه دهه 1330 ستاره نداشته تا این که ایرن بازیگر ارمنی تاتر و سینمای آن سال ها با درخشش در فیلم چشمه آب حیات ساخته سیامک یاسمی تبدیل به اولین ستاره زن سینمای ایران شد. وی در حدود 30 فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی بازی کرده که بخش اصلی آنها به سال های قبل از انقلاب برمی گردند. خانم ایرن می گوید پس از انقلاب من در برابر سختی ها مقاومت کردم و شاید اصلا اگر انقلاب هم نمی شد، به تدریج و خود بخود خسته می شدم و می رفتم کنار، اما آن سال هایی که هدر رفت، همیشه برای من تاسفبار است که به اجبار کار نکردم. روز ملی سینما مراسمی که در سال های اول با نام اسکار ایرانی لقب گرفت. چون در آن به بهترین های سینمای ایران طی یک سال گذشته جایزه می دادند.

ادامه نوشته

سوسن توسط جميله رقصنده هنرمند به کافه های مجلل تر پايش باز شد

زنده ياد سوسنجميلهسوسن زنی با شخصيت بود و هيچ وقت گذشته خود را فراموش نکرد و هميشه يار مستمندان بود. او در تأسيس چند پرورشگاه سهيم بود. او سرپرستی چندين کودک بی سرپرست را مادرانه بعهده گرفت. او با ديدن هر فقيری اختيارش را از دست می داد و توشه و مزد زحماتش را بين آنان تقسيم می نمود. او درد فقيری و نداری و بی کسی و زندگی پرورشگاهی را چشيده بود. سوسن نامش گل اندام طاهرخانی بود متولد ارديبهشت ماه ۱۳۲۱در قصر شيرين. نام پدرش ابراهيم نام مادرش بلقيس بود. بعد از از دست دادن پدرش در يک حادثه تصادف که خودش هم مجروح گشت به اتفاق مادرش به تهران آمد. به اتفاق مادرش عازم شهر ری شد و به علت فقر مادرش در ماشين دودی آن زمان به آواز خوانی می پرداخت و دخترک بيچاره پول جمع می کرد. مردم به سوسن که دارای چشمان ريز و کم بينش دلسوزی می کردند بيشتر پول می دادند.

ادامه نوشته

مظفرالدين شاه اكتور سينما

مظقرالدين شاه

مظفرالدين شاه در جايگاه قرار مي گيرد. سپس حركت كالسكه هايي غرق در گل آغاز مي شود. شاه بانوان سرنشين را گلباران مي كند و آنها او را. دختر بچه كوچكي به سوي مظفرالدين شاه مي دود. جلويش را مي گيرند. شاه امر به رها كردنش مي كند و او را در آغوش مي گيرد و بدين ترتيب جشن گل به عنوان اولين فيلمبرداري ايراني، در تاريخ سينماي ايران ثبت مي شود. گرچه نخستين فيلمبرداري سند دار تاريخ سينماي ايران روي ماسه هاي كنار درياي مانش جلوي هتل پالاس در شهر اوستاند توسط عكاس مخصوص شاه، ميرزا ابراهيم عكاس باشي، از مظفرالدين شاه قاجار و خانم گرون، انجام گرفت، اما اين فيلم هنوز پيدا نشده. به همين دليل جشن گل را كه سه روز بعد انجام شد، به عنوان مبدا تاريخ سينماي ايران مي نامند. در عين حال هر چند از نوع فيلم هاي يادگاري است ولي به دليل برنامه ريزي و مكان قرارگيري حرفه اي دوربين، نخستين كار مستندسازي ايران هم محسوب مي شود.

ادامه نوشته