صداي گيرا در دکلمه هايش هميشه بارزترين مشخصه اين ترانه سرا بوده است
تفکر انسان ها با گذشت زمان و طي ساليان متمادي مطمئنا تغيير مي کند. عوامل محيطي و همچنين مسائلي که در مسير يک زندگي قرار مي گيرند، مي توانند نقش تعين کننده اي داشته باشند. اگر نيم نگاهي به نگاه خودتان نسبت به دنيا در سال هاي گذشته عمرتان بياندازيد حتما به مواردي بر مي خوريد که فکر و ديدگاهتان نسبت به آن تغيير کرده است و علتش را نيز مي شود در اتفاقاتي جستجو کرد که براي شما پيش آمده است و اين امريست طبيعي. در حوزه هنر ديدگاه و تفکر هنرمند را مي شود از آثارش فهميد. حساسيت بيش از حد يک هنرمند در مورد مسئله اي خواه نا خواه در آثار هنريش نمود پيدا مي کند. حالا غرض از گفتن اين مقدمه رسيدن به بررسي آثار هنرمنديست که سير و تحول فکري ايشان حوزه هاي هنري مخصوصا ترانه را که عمده فعاليتش است تحت شعاع قرار داده است. مسعود فردمنش را همه مي شناسيد. صداي گيرا در دکلمه هايش هميشه بارزترين مشخصه اين ترانه سرا بوده است. هدف نگاه کلي است به چند دهه حضور اين عزيز در ترانه و آهنگ.
بهمن مفيد از بازيگران قديمي سينما و تئاتر متولد ۵ مرداد ۱۳۲۱ در تهران است
قاسم جبلی، نخستين خواننده آهنگهای نيمه عربی، نيمه فارسی است. آهنگ ترانه هائی كه میخواند اغلب برگرفته از تم موسيقی عربی بود و شعرها فارسی، خودش هم جنوبی بود. زمانی كه دو ايستگاه راديوئی در ايران با نامهای راديو تهران و راديو نيروهوائی برنامه پخش میكردند، صدا جبلی از راديوی دوم پخش شد. راديوئی كه محدوديتها و ضوابطش كمتر از راديو تهران بود و پس از كودتای 28 مرداد، تا سال ها به راديو كودتا مشهور بود. آنچه او میخواند، در آن زمان، نوآوری بود و رقيب آهنگهای عربی كه از راديو قاهر و بغداد پخش میشد و مردم برای شنيدن آهنگهای شاد موج راديوهای خود را روی آنها تنظيم میكردند. صدايش را برای راديو تهران و سپس راديو ايران ممنوع كردند و راديو نيروهوائی كه بسته شد صدای جبلی ديگر از راديو پخش نشد. میگفتند به اين دليل كه ثريا همسر شاه به صدای او علاقه و نسبت به خود او سمپاتی دارد! 
چاپ شده در مجله ستاره سینما - شماره 218 - سال 1355- اگر خاطرتان باشد در یکی از شماره های گذشته نوشتیم که ایرج قادری هنگام بازی و کارگردانی یک فیلم که با امل ساین همبازی است. دل به او سپرده و عشقی پرشور میان آندو بوجود آمده است. این هفته عکس های از این رابطه صمیمانه بدستمان رسید و وقتی مسئله عشق ایندو را با قادری مطرح کردیم. بطور جدی تکذیب کرد و گفت: دل من دل ارزان قیمتی نیست که بهرکسی بسپارم. مگر دل، دل گوسفند است که سه تومان ارزش داشته باشد؟ من برای امل ساین احترام قائلم فقط بعنوان یک همکار ...ممکنست که ما دوستی صمیمانه ای داشته باشیم اما مطمئنا از عشق خبری نیست.
قبل از این که مطلب رو بخونین فرارسیدن سال نو میلادی و عید پاک کریسمس را به همه مسیحیان تبریک و شادباش می گویم. برای ايرانيان، با هر کيش و مسلکی، ويگن دردريان با اسم کوچکش شناخته می شود، ويگن. مردی که برای همه عاشقان همدمی محرم بود. با آن همه آواز دلکش که از عاشقی خواند و آن نقش ها که بر پرده آفريد. در بسيار فيلم ها ظاهر شد يا خواند يا مثل عروس دريا که در آن هم بازی کرد و هم خواند. بالا بلند بود و آنقدر خوش منظر و مهربان که شاهزادگان شرقی به او دل می باختند آنچنانکه در حکايت ها آمده است. ويگن همه شهرت خو را از راديو به سينما کشاند. کيست که داستان شب را به خاطر نداشته باشد که با ريمسکی کورساکف آغاز می شد و با ويگن به پايان می رسيد. که می خواند: ببار ای نم نم باران، زمين خشک را تر کن
چاپ شده در مجله ستاره سینما - شماره 53 - مرداد 1353 - ستاره سینما نخستین نشریه ای بود که در ماه گذشته بطور محرمانه و خیلی خصوصی از اختلاف مابین فردین و ژورک بازیگر اول و کارگردان فیلم جوانمرد پرده برداشت و حتی دنباله این اختلاف را تا مراجعه ژورک به داد گستری برای طرح شکایتی از فردین مورد تعقیب قرار داد. موضوع اختلاف در مورد تهیه یک صحنه از فیلم جوانمرد بود که فردین در طی این صحنه که در سلول زندان می گذرد می بایست طبق پیش بینی های سناریو به روش خاص خود آواز بخواند و در حین خواندن هم برقصد اما هنگامی که فیلمبرداری وقتی نوار ایرج را به صحنه آورده و سایر وسایل کار چیده می شود و نحوه اجرای بازی از طرف ژورک کارگردان فیلم برای فردین تشریح می گردد یکباره فردین از پیشنهاد کارگردان جا می خورد و با عصبانیت از بازی در این صحنه سرباز می زند و به ژورک می گوید: من که قبلا در مطبوعات بطور رسمی اعلام کرده بودم که دیگر در فیلم ها نمی رقصم و نمیخوانم.
آشنايي عارف با دنياي خوانندگي و موسيقي از آنجا بود که مادرش آذري بود و در زمان کودکي با گوش دادن به راديو باکو به اين هنر علاقه مند شد. راديو باکو علاوه بر آهنگ هاي آذري و غربي گاهي اوقات اوپراهاي معروف اروپايي را هم پخش مي کردند. در سال هاي
محمد متوسلاني معتقد است ژانر كمدي گونه گسترده است كه به شاخه
ابي در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام
نصرت الله وحدت از سال هاي نوجواني با رضا ارحام صدر و شخص ديگري به نام فخرالدين ايوبي آشنا شد. آن سه مدام به سينما مي رفتند، از بازي بازيگران در فيلم هايي كه ديده بودند تقليد مي كردند و به دنبال اين بودند تا به هر طريق ممكن به دنياي نمايش راه يابند. آنها شيفته و شيداي بازي و حركات كميك چارلي چاپلين و لورل و هاردي بودند. در سال 1326 او و ارحام صدر به تئاتر المپ رفتند و نخستين نمايش خود را با نام پينه دوز در بارگاه خليفه به كارگرداني ناصر فرهمند اجرا كردند. وحدت نقش ميرزا بنويس را بازي مي كرد كه فقط به افراد به روي صحنه تعظيم مي كرد و ديالوگي به زبان نمي آورد. او با ابتكاري كه روي صحنه به خرج داد موفق شد حتي خود را بيش از بازيگران اصلي و خود فرهمند كه نقش پينه دوز را ايفا مي كرد، از تماشاچيان خنده بگيرد.
محمد نوری متولد 1308 و فارغ التحصيل از هنرستان تئاتر بود و زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و مبانی تئاتر از دانشکدهء علوم اجتماعی تمام کرد. آواز را نزد خانم باغچه بان
حمیده خیرآبادی یا نادره یکی از هنرمندان اولیه سینمای ایران است، اگر اغراق نکنیم زیر ساز سینمای عاطفی و حرفه ای را باید در قسمت خانم ها به خانم نادره اختصاص داد. به همین جهت نادره و همردیف ایشان خانم شهلا که می توان مادران سینمای قبل از انقلاب دانست، باید گفت: به آنها افتخار می کنیم متاسفانه جامعه سینمای ایران بعد از انقلاب در حق آنها جفا نمودند و وفا به عهد ننمودند و آن طور که شایسته این هنرمندان می باشد اهمیت ندادند. نادره از سال های جوانی با عشق و علاقه روی پرده سینما ظاهر شد تا زمانی که همبازی با آقای تقی ظهوری هنرمند فقید کمیدین سینمای ایران شد. به نظر می رسید که این دو هنرمند با همدیگر بهتر می توانستند بازی کنند و نقش های خود را در مقابل همدیگر روان ایفا نمایند.
دهم آذر ماه
استاد رضا ارحام صدر يكي از هنرمندان صاحب سبك در تئاتر و به خصوص تئاتر اصفهان است. وي كه در سال 1320 در وادي آفرينش نقشها قدم گذارد، به همراه افرادي چون مهدي مميزان، دكتر دهقاني و دكتر عطائي گروه هنري ارحام را طي دههي 40 تاسيس كرد. وي تا سال 1357 بيش از صد نمايش از جمله بوقلمونها، رسواها، مست، من ميخوام، هفتسين را اجرا كرد و پس از انقلاب به همراه رضا كشاني در آلمان، اتريش، سوئد، نروژ و آمريكا به اجراي نمايش پرداخت و در آمريكا با نمايش ارحام رئيس جمهور آمريكا ميشود به روي صحنه رفت. اين هنرمند صاحب سبک دربارهي تشكيل گروه هنري ارحام طي سالهاي 1320، گفت: پس از تعطيلي دو تئاتر خوب در اصفهان، يعني تئاتر اصفهان و سپاهان، يك روز عدهاي از هنرمندان جوان در منزل من اجتماع كردند و گفتند ما به اين هنر علاقه داريم، با تعطيلي دو تئاتر حرفهاي چه بايد بكنيم؟
تولّد اسفند 1309 در ساری. لیسانش دانش سرای کشاورزی. از اوان نوجوانی نی های خود رو را سوارخ می کرد و در آنها می دمید. در سال 1317 در دبستان با ساختمان فلوت پیشاهنگان آشنا شد. عماد نزد خود و بی استاد نواهای محلّی را در فلوت می دمید و بعدها که به رادیو آمد، آهنگ هایی را که با ویلن در رادیو اجرا می کردند، با فلوت تقلید می کرد. در شهریور 1322 به تئاتر روی آورد و علاوه بر نقش کمدین ها، پیش پرده می خواند و فلوت می زد. در تهران مجید محسنی، حمید قنبری و جمشید شیبانی از سال های 1320 پیش پرده خوانی را شروع کرده بودند و پرویز خطیبی و ابوالقاسم حالت، اشعار فکاهی آن را می سرودند. پیش پرده خوانی چندین سال مد بود. به هر حال به قول عماد رام، نخستین مربی غیر رسمی اش سن تئاتر بود.