آذر شیوا از دست فیلم سازان جوان به دانشگاه رفت و آدامس فروخت

آذر شيواآذر شیوا از بازیگران مستعد دهه ی چهل سینمای ایران بود. او کارش را در سینما با فیلم آهنگ دهکده به کارگردانی مجید محسنی در سال ۱۳۴۰ آغاز کرد و پس از آن با بازی در فیلم هایی چون گذشت به کارگردانی فرج الله نسیمیان در سال ۱۳۴۱، آراس خان به کارگردانی ناصر ملک مطیعی در سال ۱۳۴۲، پرستو ها به لانه باز می گردند به کارگردانی مجید محسنی در سال ۱۳۴۲ خود را نشان داد. بیش تر در نقش زنان مظلوم و معصوم روستایی ظاهر شد، نقش هایی کلیشه ای که با همه ی کوششی که آذر شیوا به کار می بست نمی توانست استعداد او را نشان دهد، او در این فیلم ها، طبق معمول، زیر سایه ی مردان بود و آن چنان به چشم نمی آمد. آذر شیوا بعد از فیلم های ذکر شده، در فیلمی بازی کرد که در این فیلم از کلیشه ی زن روستایی خارج شد و نقش چابک تر و مفرح تری را به عهده گرفت.

ادامه نوشته

استاد اسدالله ملک: خداوند در وجود گلپا حنجره ای بی نظیر و صدایی متفاوت خلق کرده است

استاد اسدالله ملکاستاد اکبر گلپایگانیشبی که صدای اکبر گلپایگانی برای اولین بار از رادیو پخش شد صبح روز بعد مردم در کوچه و بازار از یکدیگر می پرسیدند این صدا چه بود؟ از که بود؟ این صدای جاودانه و رسا برای مردم تازگی داشت و تقاضای پخش مجدد آن را می کردند و همان روز همه مردم اکبر گلپایگانی را شناختند. گلپا شاگرد استاد صبا و نورعلی خان برومند بود و به یاد دارم که شبها در پشت بام کلاس برادرم حسین ملک از نورعلی خان درس می گرفت و با سختگیری های نور علی خان برای یاد گیری هر گوشه ای شاید سه چهار ماه وقت می گذاشت. خداوند در وجود گلپا حنجره ای بی نظیر و صدایی متفاوت خلق کرده است و تصور می کنم همه در این ادعا یکسان فکر می کنند. در تمامی برنامه های گلها مثل گل های رنگارنگ گل های تازه و گل های جاویدان برنامه اجرا می کرد و همه کارهایش مورد توجه قرار می گرفت.

ادامه نوشته

فرخ غفاری، هنرپیشه و کارگردان سينمای قدیم ايران درگذشت

زنده یاد فرخ غفاریفرخ غفاری، پژوهشگر، نويسنده و کارگردان قديمی سينمای ايران و پايه گذار فيلمخانه ملی ايران بعد از ظهر يکشنبه 17 دسامبر در سن 85 سالگی در پاريس درگذشت. او مدتی پيش به علت ناراحتی قلبی تحت عمل جراحی قرار گرفت و که تاثيری در بهبود وضعيت جسمانی او نداشت و سرانجام در بيمارستانی در پاريس درگذشت. آقای غفاری در سال 1300 در تهران به دنيا آمد. در نوجوانی برای تحصيل به اروپا رفت و ابتدا در بلژيک و سپس در فرانسه تحصيل کرد. آقای غفاری در اواخر در دهه 1320 خورشيدی به ايران بازگشت. سينمای ايران سال ها بود که در دوران فترت و خاموشی بسر می برد و عملا او نتواست فعاليتی در زمينه ساخت فيلم داشته باشد. هر چند او در زمينه ديگر اين رشته مشغول شد که پايه گذاری کانون فيلم ايران و فيلمخانه ملی ايران از مهمترين فعاليت های او در اين سال ها بود.

ادامه نوشته

به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت خود را آغاز کرد

حمیرانام اصلی ایشان پروانه امیرافشاری می‌‌باشد. ایشان متولد اسفند ماه سال ۱۳۲۸ در شهر تهران می‌‌باشند. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی آذری دارند می‌باشد. پدر ایشان صاحب ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری، روح انگیز، بنان، ملوک ضرابی و ... بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری به آواز شد. حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خود با نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد در سن ۱۸ سالگی به یک خواننده تمام عیار تبدیل شد. در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از رهی معیری به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانه‌های ماندگار این اثر به ثبت رسیده است.

ادامه نوشته

قيصر چه داشت که محبوب و بحث انگيزش کرد؟

قیصرقيصر فيلم تاثيرگذاری بود. بر شکل و محتوای سينمای ايران تاثير عميقی به جا گذاشت که تا مدت ها باقی ماند و هنوز هم از ياد نرفته است. مثل هر اثر ماندگاری، قيصر هم در نزديک به چهل سال گذشته موضوع بحث های بی شماری شد. اما قيصر چه داشت که محبوب و بحث انگيزش کرد؟ هنرپيشه هايش همان هايی بودند که همه می شناختند. تا آن زمان کمتر اتفاق افتاده بود که بتوانند فيلمی را تا آن اندازه محبوب يا پرفروش کنند. با اين حال بايد گفت که بعضی های شان بهترين بازی خود را تا آن زمان در اين فيلم کردند. داستانش تازگی نداشت و يکی از منتقدان نامدار هم پنبه ی داستان را زده بود. اما هيچکس نپرسيد که داستان اصلی و فيلم اصلی - نوادا اسميت - چرا به اندازه ی قيصر موفق نبود. امروز که آدم به ياد قيصر می افتد، موسيقی اش از اولين چيزهايی است که به خاطر می آيد.

ادامه نوشته

تلخ ترین خاطره هایده

زنده یاد هایدهتلخ ترین خاطره من اینه که آهنگی از جهانبخش پازوکی به من پیشنهاد شده بود بخونم. ترانه ی: من خودم رفتنی ام. من بشدت به پازوکی پافشاری می کردم که من این آهنگ رو نمی خونم. نمی دونم چرا دلشوره عجیبی داشتم چون می خواستم به مسافرت اروپا بیایم و فکر حادثه ای مرا تعقیب می کرد. فکر می کردم شاید بیماری ای تصادفی چیزی باعث شود که من برنگردم به ایران و هیچ وقت فکر نمی کردم همچین حادثه ای اتفاق بی افتد و من تا امروز یعنی 6 سال نتوانم وطنم را ببینم. به هر صورت با ناراحتی خیلی شدید رفتم روی صحنه و اونو اجرا کردم. 7 شهریور ایران را به قصد لندن ترک کردم و نمی تونم براتون بگم حالت من در اون ساعت و اون لحظه چه بود. ولی امیدی است که مرا نگه می دارد که باز بتوانم ایرانم را ببینم و به آغوش هموطنانم برگردم. در سال های پس از انقلاب، میان 1360 و 1368 و شاید به سبب ترانه های غمیادانه (نوستالژیک) وطنی که می خواند، روز به روز بر شمار طرفدارانش در بیرون از ایران افزوده می شد، هر چند که در خود ایران نامش حتی از فهرست کتاب های مرجع زدوده شده بود.

ادامه نوشته

محمدعلی فردین توسط ناصر ملک مطیعی و با بازی در فیلم چشمه آب حیات وارد سینما شد

زنده یاد محمدعلی فردینمحمد علی فردین فرزند علی گل فردین در شانزدهم فروردین 1309شمسی در یک خانواده متوسط و اهل هنر در حوالی خیابان شهباز به دنیا آمد و در شب هیجدهم فروردین 1379 پس از هفتاد سال زندگی در تهران فوت کرد. فردین دارای دو برادر به نامهای عباس فردین تنی و ایرج فردین ناتنی و یک خواهر ناتنی است. فردین اهل روستای خراوات است محمد علی فردین دارای چهار فرزند دو پسر و دو دختر به نامهای سعید 44ساله سیاوش 42ساله عاطفه 40ساله آمنه 27ساله است و از آنها 4 نوه دختری و نیز 2 نوه ی پسری بجا مانده است. در ادامه باید بگویم که فردین یک ورزشکار بود او نائب قهرمان کشتی جهان در سال 1333 بود. او ابتدا از فوتبال شروع کرد نه به طور حرفه ای و پس از فوتبال شنا، ژیمناستیک و هالترروی آورد و در پی یک اتفاق به کشتی روی آورد. او با اخذ مدرک دیپلم به سربازی رفت و درجه دار نیروی هوایی شد و در سن 18 سالگی ازدواج نمود که تا پایان عمر ادامه داشت.

ادامه نوشته

گیتی در اواخر عمرش دچار افسردگی شده بود

زنده ياد گيتي پاشاييگیتی پاشایی در سال 1327 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدر بزرگش جعفر منصوری شاعر و استاد تار و خط بود و نوازندگی تار و سه تار را به مادر گیتی آموخت و بدین ترتیب گیتی از طریق مادرش با موسیقی آشنا شد. وی ردیف های موسیقی سنتی را نزد فرامرز پایور، مهدی فروغ و محمود کریمی آموخت. پس از دیپلم به آمریکا رفته و در سیتی کالج نیویورک در رشته معماری مشغول به تحصیل شد و در سیاتل آمریکا لیسانس هارمونی و ارکستراسیون گرفت. در اواخر دهه چهل، فعالیت رسمی خود را با خوانندگی در رادیو و تلویزیون آغاز کرد و به خواندن تصنیف های مردمی مشغول شد. ترانه های شب من شب تو، دل بوالهوس، گل مریم و یه دل دارم از جمله ترانه هایی است که او در آن زمان خوانده بود. در سال 1354 به عرفان و تصوف روی آورد و سپس بر روی شعرهای شاعران معاصر چون مهدی اخوان ثالث، احمدرضا احمدی و محمدعلی سپانلو آهنگسازی کرد. در سال 1356 ه.ش. در فیلم سفر سنگ به کارگردانی همسرش مسعود کیمیایی، به عنوان بازیگر حضور یافت اما پس از آن دیگر به بازیگری نپرداخت.

ادامه نوشته

تقی مختار: امشب دختری می‌میرد اولین فیلمی بود که بازی ‌کردم

تقی مختاربیش از ده سال است مديريت و سردبيری هفته ‌نامه ايرانيان، چاپ واشنگتن، را برعهده دارم. سابقه کار قلمی و هنری من چیزی حدود 45 سال است که شروع آن برمي گردد به اواخر دهه ۱۳۳۰ خورشيدی؛ زمانی که سيزده چهارده ساله و محصل دبيرستان دارالفنون بودم. از آن وقت به بعد، تا سال ۱۳۵۶ که ايران را ترک کردم، به طور حرفه ای، با روزنامه‌ها و مجلات مبارز همدان، آسيای جوان، ترقی، اميد ايران، تهران مصور، سپيد و سياه، صبح امروز، فيلم و هنر، خوشه، فردوسی، کيهان، فيلم، ستاره سينما (هفتگی)، ستاره سينما (ماهانه) و اطلاعات همکاری کرده‌ام. در ضمن، در دوره‌های مختلف سردبير مجلات فيلم، ستاره سينمای هفتگی و ستاره سينمای ماهانه هم بوده‌ام. در سال ۱۳۴۸ به عنوان بازيگر وارد سينما شدم و تا سال ۱۳۵۶ در ۱۵ فيلم بازی کردم.

دو فيلم سينمائی ‌تعصب و صبح خاکستر را هم کارگردانی کرده‌ام. از سال ۱۳۵۶ مقيم واشنگتن، هستم. در اينجا يک دوره سردبير مجله دل‌آرش بوده‌ام و علاوه بر آن برای برخی از نشريات ديگر هم مقالات و نقدهائی نوشته‌ام. نوشتن چند فيلمنامه، نمايشنامه، داستان، رمان، حديث نفس و کارگردانی و بازی در چند نمايش از ديگر کارهائی است که در دوره اقامتم در خارج انجام داده‌ام.

ادامه نوشته

کنسرت بانو پريسا در پاريس

بانو پریساپريسا خواننده سرشناس موسيقی ايرانی، در شهر پاريس، به اجرای برنامه پرداخت. پريسا آموختن موسيقی را از نوزده سالگی نزد محمود کريمی در وزارت فرهنگ و هنر آن سال ها آغاز کرد و پس از آن در مرکز حفظ و اشاعه موسيقی وابسته به تلويزيون ملی ايران از آموزش های اساتيدی همچون عبداالله دوامی و داريوش صفوت برخوردار گرديد. پريسا در سه چهار سال پيش از انقلاب در برنامه های موسيقی ايرانی جشن هنر شيراز شرکت داده می شد و بخصوص با بازخوانی ترانه های قديمی از محبوبيت خاصی برخوردار بود. پريسا که دوازده سال پيش نخستين بانوی خواننده ای بود که از ايران به اروپا آمد و در پاريس برنامه اجرا کرد نگاهی معنوی و بسيار احترام آميز به موسيقی دارد و آن را فراتر از عقايد و تصوراتی می داند که در سال های اخير سدی در برابر خواننگان زن ساخته است. اين موضوع را که اخيرا در ايران زنان هنرمند موسيقی اجازه پيدا کرده اند که فقط برای شنوندگان زن کنسرت اجرا کنند، نمی پسندد.

ادامه نوشته

صدای منوچهر سخایی سبک و کلاس خاص خود را دارد

منوچهر سخاییمنوچهر سخایی یکی از خوانندگان پاپ یک نسل قبل از ما بود. نسلی که دوران اوج جوانی و شور و شر خود را در دهه چهل شمسی گذراند. صدای او سبک و کلاس خاص خود را داشت و در رقابت با ویگن و عارف او هم طرفداران خاص خود را داشت. از ترانه های زیبایی که برای نسل قبل از ما خوانده بود دو ترانه نوستالژیک نامزدی و جزیره بسیار زیبا هستند. شاید بیاد ماندنی ترین ترانه او کلاغ ها باشد. او متولد تهران در سال ۱۳۱۴ شمسی هست. در سال ۱۳۳۷ فعالیت حرفی ای خود را به عنوان خواننده در رادیو ایران آغاز کرد. او بعدها همچنین در فیلم های فارسی ترانه هایی را اجرا کرد که اولین اجرای او در فیلم زندگی شیرین است ساخته زنده یاد منوچهر محسنی بود. او سال ها همراه با نسل خود نیز همچنان موفق به کار خود ادامه داد و بعد از انقلاب ایران، همراه با دیگر خوانندگان به آمریکا کوچ کرد. در آن جا نیز چند ترانه ای خواند ولی اکنون سال هاست که از او خبری در دست نیست.

ادامه نوشته

مصاحبه با آقای دکتر دربيانی: ستار، مهستی و دکترای افتخاری

مهستیستاردر شب جمع آوری پول خيريه برای تکميل دانشنامه ايرانيکا در لندن که به همت Magic of Persia برگزار شده بود، پروفسور مصطفی دربيانی رئيس انستيتوی بين المللی مطالعات عاليه، شاخه مطالعات معاصر، به ستار دکترای افتخاری داد. آقای دکتر دربيانی می گوید که دليل اولش اين بوده که ايشون سابقه زيادی در حدود سی سال در خوندن آهنگ های پاپ و اصيل ايرانی دارند. دليل دوم اينکه حدود ۲۵۰ ترانه از ايشون ضبط شده که همه آنها به نوعی زيباتر و پر مفهوم تر از ديگری هستند و بسيار هم جامع و کامل بوده اند. ايشون شخصيت موسيقی ايران رو با همين آهنگ ها به گوش مردم رساندند.

ادامه نوشته

پيكر احمد قدكچيان تشييع شد – در ادامه متن گزارش تصویری

زنده یاد احمد قدکچیانخبر دوم امروز: پيكر مرحوم احمد قدكچيان بازيگر پيشكسوت سينما، تئاتر و تلويزيون صبح امروز از خانه سينما به سمت بهشت زهرا تشييع شد. در اين مراسم كه در سالن اجتماعات خانه سينما برگزار شد، جمشيد مشايخي، ناصر ملك مطيعي، پوري بنايي، پرويز پورحسيني، عليرضا خادم، اصغر فرهادي، منوچهر صادق، رضا مير كريمي، شهلا رياحي، مهدي صباغ‌زاده، احمد اميني، فرج حيدري، داريوش اسدزاده، حبيب اسماعيلي، محمد زرين دست، عليرضا داوودنژاد، جليل فرجاد، اصغر بيچاره، رضا بنفشه‌خواه، كاظم بلوچي و جمعي از بستگان و هنر دوستان حضور داشتند. در مراسم تشييع اين بازيگر قديمي تصاويري از زندگي و فعاليت‌هاي وي به نمايش در آمد. سپس ناصر ملك مطيعي به عنوان يكي از بازيگراني كه همكاري‌هاي متعددي با قدكچيان داشته به بيان سخناني پرداخت و گفت: فضايل انساني بالاترين هنر است كه قدكچيان آن را داشت.

ادامه نوشته

احمد قدكچيان درگذشت

زنده یاد احمد قدکچیاناحمد قدكچيان بازيگر پيشكسوت سينما، تئاتر و تلويزيون صبح دیروز جمعه در يكي از بيمارستان هاي تهران به علت عارضه‌ي قلبي درگذشت. احمد قدكچيان، متولد 1299 در تهران است. او فعاليت در زمينه راديو و تئاتر را از سال 1320 آغاز كرد و فعاليت خود را با تحصيل در هنرستان هنرپيشگي و بازي در نمايش اسكندر و دارا در سال 1321 شروع کرد و بعد از آن در ديگر نمايش ها، چون اتللوو، دختر گل فروش، سقوط كابينه و نمايش هاي ديگر نقش ‌آفريني كرد و 23 نمايش را در كارنامه هنري خود به ثبت رساند. قدكچيان از سال 1330 بازي در فيلم هاي سينمايي را با خواب هاي طلايي آغاز كرد و بعد از آن در 104 فيلم سينمايي به ايفا نقش پرداخت. كه مي‌توان از گرداب، گناهكار، خواب و خيال، مردي كه رنج مي‌برد، نردبان ترقي، بچه‌ننه، دوستان يك رنگ، ديوانه‌وار، راه و بي‌راه، ارثيه، بگذار زندگي كنم، خط قرمز، جدال، حسرت و بي‌تو تنهايم نام برد.

ادامه نوشته

بهروز وثوقی ستاره ای بر قله افتخار

بهروز وثوقيبهروز وثوقی را باید فراتر از یک اسطوره دانست. بهروز وثوقی بخشی از فرهنگ ماست تصویر بهروز و بهروز بودن آرمان و آرزوی هر جوان اهل سینمای دیروز و هر عاشق سینمای قبل از انقلاب امروز است. بهروز مجموعه ای است از عشاقی چون مردانگی ساده دلی عاشق پیشگی و جوان مردی. سال 1316 شمسی در شهرستان آذربایجان خلیل وثوقی به دنیا آمد و او را به یمن آن روز بهروز هم نامیدند بهروز فرزند ارشد خانواده بود. چهار برادر کوچکتر و به نام های فیروز، چنگیز، بهزاد و شهزاد و دو خواهر به نام های گادون و مهین داشت. بعدها به خانواده سه نفری آنها اضافه شد که البته متاسفانه دو خواهر بهروز به دلیل بیماری حصبه از دنیا رفتند. تب داغ تصویر متحرک و جادوی سینما بهروز را نیز به خود جذب می کند و مثل همسالان خود شیفته صدا و تصویر می شود. کارش را تئاتر مدرسه آغاز می کند و رویای ناصر ملک مطیعی شدن را در سر می پروراند. اولین کلاس بازیگری را نزد دیوید سن می گذراند و از این طریق تجربه های تئاتر های لاله زار شروع شد. بهروز وثوقی اولین حضور خود را در فیلم سینمایی طوفان در شهر ما کاری از ساموئل خاچیکیان می داند که در این فیلم با همکلاسیان مدرسه نقش سیاهی لشکر را بازی می کرد و در همان جا بود که موفق می شود برای اولین بار ناصر ملک مطیعی را از نزدیک ببیند.

ادامه نوشته

دلکش از ديدگاه مردم، خاکی و مردم دار بود

زنده ياد دلكشنام دلکش را به شاباش صدای جادويی اش عبدالعلی وزيری بر وی نهاد. وزيری معتقد بود اين نام، نامی دلکش و جاودانه است و به راستی که چنين نيز بود و شد. صدای دلکش برای چندين نسل از مردم ميهن ما ياد آور لحظات شور آفرين و شادی بخش و نيز رنج ها و نا مرادی های آنان است. دلکش در زمره جاودانه هايی است که در دل مردم ايران يادشان ماندگار و ابدی است. اين بانوی آوازه خوان و هنرمند تعداد بسياری ترانه و آواز خواند که اکثريت قريب به اتفاق آنان از ارزشی والا و عاطفه ای سرشار برخوردارند. دلکش در هفتم ماه اسفند ۱۳۰۳ در شهر بابل به دنيا آمده بود. عصمت به خانه خواهرش در تهران آمده بود تا نزد وی بماند و درس بخواند. آموزشگاه موسيقی ظهير الدينی در تهران بستر رشد و شکوفايی دلکش شد. وقتی برای اولين بار صدای جادويی او در سال ۱۳۲۴ از بی سيم پهلوي  پخش شد. همه از يکديگر می پرسيدند شنيدي؟ آن صدای شگفت انگيز را شنيدي؟!

ادامه نوشته

نگاهی به فیلم تولد مسیح: شهره آغداشلو در نقش الیزابت مقدس

شهره آغداشلوهالیوود مدت‌هاست که مسیحیت را به عنوان یک مذهب و منبع درآمدی کلان کشف کرده است. سال پیش در همین روزها جهان سینما از فیلم The Passion of Christ مصائب مسیح به کارگردانی مل گیبسون حرف می‌زد. در این فیلم که ۶۰۰ میلیون دلار فروش کرد، به صلیب کشیده شدن پیامبر مسیحیان با تمام خشونت و درد و رنجش به تصویر کشیده شد. امسال فیلم تولد مسیح که کمپانی برادران وارنر برای ساختنش میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری کرده، برسر زبان‌ها است. بعید نیست که بسیاری از ایرانیان شیعه مذهب هم به دیدن این فیلم بروند. نه تنها به این خاطر که می‌توانند از این طریق بزرگ‌منشی و مدارای خود را با و در برابر ادیان دیگر به نمایش بگذارند، بلکه هم چنین به این دلیل ساده که یکی از هم‌وطنان هنرمندشان نیز در این فیلم بازی می‌کند: شهره آغداشلو.

ادامه نوشته

برادر، ترانه منتشرنشده ای از فریدون فروغی

زنده یاد فریدون فروغیزنده یاد فریدون فروغی خواننده صاحب سبک و پرآوازه ای بود که با خواندن ترانه هایی چون آدمک و پروانه من کار حرفه ای خود را آغاز و بعد با کارهایی چون نیاز، ماهی خسته، زندون دل، سال قحطی، غم تنهایی، همیشه غایب، قوزک پا و... محبوب قلب چند نسل از ایرانیان شد. فروغی در گرماگرم انقلاب 57، کارهای دیگری چون آلبوم شبهه کنسرت با آغازی نو و همچنین ترانه های خاطره انگیزی مثل یار دبستانی، روند تازه ای را در پیش گرفت؛ حرکتی که با آغاز ممنوعیت فعالیت هنرمندان معروف پیش از انقلاب، به محاق کشیده شده و فروغی هم به جمع ممنوع الصداها پیوست. البته زندگی این خواننده متفاوت که برخلاف اغلب همکارانش هرگز راضی به ترک وطن و ادامه فعالیت در کشورهای بیگانه نشد، چندان هم بی سر و صدا نبود و طی آن سال های سخت، با بی مهری های فراوانی رو به رو شد؛ او که در دوران رژیم پهلوی دو بار به دلیل خواندن ترانه های نماز و همیشه غایب به ساواک احظار و مورد بازجویی قرار گرفته بود و حتی بین سال های 1354 تا 56 رسماً ممنوع الصدا شد.

ادامه نوشته

پدران و مادران ما پوری بنایی را روی پرده های سفید و سیاه به یاد می آورند

پوری بناییپدران و مادران ما او را روی پرده های سفیدی به یاد می آورند که تصاویر سیاه و سفیدی او و هم نسل هایش روی آن نقش می بست و برای نسل ما او یکی از هنر پیشه های متعلق به سینمای موسوم به فیلمفارسی است. او بر خلاف تصور خیلی از ما در تمام این سال های دور از سینما توی همین مملکت که بسیار دوستش دارد زندگی کرده است و از سال ۱۳۴۶ یک شرکت وارد کننده لوازم ورزشی که متعلق به خود و خواهر و برادرش است را راه اندازی کرده است، و به قول خودش سهم کوچکی هم در آن دارد. پوری بنایی متولد ۱۳۱۹در اراک است. به گفته خودش از ۴ سالگی به تهران آمده است. و مدتی در خیابان نواب مدتی در بوستان سعدی و یک مدتی هم در خیابان شیوا حوالی میدان ژاله سکونت داشته است. الان هم در سعادت آباد در یک خانه اجاره ای زندگی می کند.

ادامه نوشته

ای ایران ملی ترین سرود غیر رسمی

زنده یاد استاد غلامحسین بنانچهارشنبه ۲۲ نوامبر دوم آذر ماه سالگرد درگذشت حسين گل گلاب شاعر سرود معروف ای ايران بود. با اينکه اين سرود هرگز به عنوان سرود ملی ايران نبوده است اما جامعيت و محبوبيت آن با هيچکدام از سرود های ايرانی برابری نمی کند. کمتر ايرانی ای پيدا می شود که نتواند بند اول اين سرود را از حفظ بخواند. آهنگ ای ايران در آواز دشتی به گونه ای ساخته شده که برای کوچک و بزرگ قابل اجراست و همين باعث که شيرينی هر محفلی شود. شصت و دو سال از عمر ای ايران می گذرد و اين سرود از چنان محبوبيت و عموميتی بين ايرانيان برخوردار است که شايد بتوان آن را سرود ملی غير رسمی ايران ناميد. اگر چه در هيچ کدام از دولت های روی کار آمده اين سرود مورد توجه و حمايت قرار نگرفته است.

ادامه نوشته