عروس فرنگي يک فيلم صد در صد ايرانی، ايراني، ايراني
احتمالا اصطلاح فيلم ايرانی با همين عروس فرنگی وارد زبان مطبوعاتی شد. با تبليغات همين فيلم که می گفت: يک فيلم صد در صد ايرانی، ايرانی، ايرانی. پر بيراه هم نبود. نصرت الله وحدت، اگر چند فيلم آخرش را که خيلی تجاری بود در نظر نگيريم، در بيشتر فيلم هايش و از همان اول روی عنصر هويت ايرانی خيلی تاکيد داشت. روی موضوع غيرت و حفظ اصالت و اين چيزها هم کار می کرد. گفتن ندارد که فيلم های آخرش را سخت می شود پذيرفت. تقصير او هم نيست. اصولا سينمای ايران در دهه ی پنجاه دچار مشکلاتی بود. بگذريم. اين فيلم هم مورد توجه خارجي ها، مخصوصا روس ها، واقع شده بود. در داخل هم استقبال خوبی از آن شد. خود وحدت در نقش حسين ترمزی و خانم پوری بنايی در نقش مقابل او و با لهجه ی فرنگی حسابی در دل تماشاگران جا باز کردند.
کنجکاوی که زياد شد، فيلم را در دربار هم نمايش داده اند.
با اين فيلم خانم پوری بنايی به عنوان يک بازيگر مستعد معرفی شد و تا سال ها بعنوان يک بازيگر نجيب و هنرمند در خاطر ها ماند. آن موقع اين صفت ها را به راحتی به کسی نمی دادند. حالا اگر بشود فيلم را ديد، احتمالا از آن فيلم هايی است که مثل فيلم بيم و اميد ملاک خوبی برای چگونگی رشد و دگرگونی تهران به دست خواهد داد. در هر دوی اين فيلم ها به وفور صحنه هايی از زندگی طبيعی، ساختماها و الگوی شهرنشينی در خياباهای تهران بيش از چهل سال پيش از اين ديده می شود.
نکته ی ديگر حضور زنده ياد خانم چهره آزاد است در نقش مادر وحدت. وقتی که تازه پا به سن گذاشته اند و در اوج هستند. حالا می شود جوانی ايشان را با شمايلی که در فيلم مادر مرحوم علی حاتمی داشتند مقايسه کرد. البته بازی ايشان را در سنين جوانتر هم ديده ايم. خدا رحمت شان کند. منبع