قيصر چه داشت که محبوب و بحث انگيزش کرد؟
قيصر فيلم تاثيرگذاری بود. بر شکل و محتوای سينمای ايران تاثير عميقی به جا گذاشت که تا مدت ها باقی ماند و هنوز هم از ياد نرفته است. مثل هر اثر ماندگاری، قيصر هم در نزديک به چهل سال گذشته موضوع بحث های بی شماری شد. اما قيصر چه داشت که محبوب و بحث انگيزش کرد؟ هنرپيشه هايش همان هايی بودند که همه می شناختند. تا آن زمان کمتر اتفاق افتاده بود که بتوانند فيلمی را تا آن اندازه محبوب يا پرفروش کنند. با اين حال بايد گفت که بعضی های شان بهترين بازی خود را تا آن زمان در اين فيلم کردند. داستانش تازگی نداشت و يکی از منتقدان نامدار هم پنبه ی داستان را زده بود. اما هيچکس نپرسيد که داستان اصلی و فيلم اصلی - نوادا اسميت - چرا به اندازه ی قيصر موفق نبود. امروز که آدم به ياد قيصر می افتد، موسيقی اش از اولين چيزهايی است که به خاطر می آيد.
پشت سر موسيقی هم حرف و حديث کم نبود. يکی از کارشناسان آن را با موسيقی يکی از ترانه های بانو دلکش مقايسه کرد که اتفاقا ترانه ی موفقی هم نبود. کمتر کسی يادش می آمد. به نظر من موسيقی اسفنديار منفرد زاده با آن صدای سازهای زهی رنگ آميزی شده با صدای ضرب و زنگ زورخانه که ميکس و مونتاژ فيلم تاثيرش را به بالاترين حد رسانده بود، از نقاط قوت فيلم است. قيصر بخش عظيمی از موفقيتش را مديون اين موسيقی فراموش نشدنی است. بعد ها بارها ديگران سعی کردند از آن تقليد کنند اما نمونه های تقليدی در هيچيک از آن فيلم ها موفقيتی حاصل نکردند.
بسياری ديگر از نويسندگان و منتقدان وقت با اشاره به داستان، فيلمنامه، بازي ها و دکوپاژهای آشنا تفاوتی ميان قيصر و فيلم های همعصرش نديدند. اما آن فيلم ها خيلی زود از يادها رفتند و قيصر ماندگار شد. شايد علتش آن بود که قيصر در واقع همه ی آن چيزهايی که می گفتند بود، به اضافه ی يک نويسندگی و کارگردانی پر از علاقه و انرژی.
امروز اگر بخواهم ببينم از قيصر چه در ذهن ها مانده، بايد از موسيقی، فيلمبرداری، ديالوگ ها، صحنه ی قتل در حمام، دیالوگ مشهور بهمن مفيد، وجود و حضور بهروز وثوقی، صحنه ی پايانی، صحنه ی گورستان، صحنه ی شمايل وار فرمون فرمون که می گفتن، اين بود؟، و تيتراژ عباس کيارستمی و کارش با بدن های خالکوبی شده که خودش شرح بامزه ای درباره ی فيلمبرداری آن می دهد ياد کنم. اما در واقع بايد گفت آنچه حتی فقط با نام قيصر به يادم می آيد، چيزی است مثل مهر و امضای مسعود کيميايی.
هر کس می تواند از شخص آقای کيميايی خوشش بيايد يا نيايد، می تواند باقی فيلم های او را دوست داشته باشد يا نداشته باشد، می تواند به بحث های حاشيه ای بی ربط به سينما دل بدهد يا ندهد. اما هيچکس نمی تواند تاثير و ماندگاری قيصر را انکار کند. همانطور که با همه ی گردش های روزگار نمی توان ميدان حسن آباد يا گذر وزيردفتر را ناديده گرفت. چرا. می شود نشانه ی راه يا سنگ فرسنگ به اين بزرگی را در مسير سينمای ايران نديده گرفت. اما شايد ديگر نتوان به مقصد رسيد. منبع