کنسرت بانو پريسا در پاريس
پريسا خواننده سرشناس موسيقی ايرانی، در شهر پاريس، به اجرای برنامه پرداخت. پريسا آموختن موسيقی را از نوزده سالگی نزد محمود کريمی در وزارت فرهنگ و هنر آن سال ها آغاز کرد و پس از آن در مرکز حفظ و اشاعه موسيقی وابسته به تلويزيون ملی ايران از آموزش های اساتيدی همچون عبداالله دوامی و داريوش صفوت برخوردار گرديد. پريسا در سه چهار سال پيش از انقلاب در برنامه های موسيقی ايرانی جشن هنر شيراز شرکت داده می شد و بخصوص با بازخوانی ترانه های قديمی از محبوبيت خاصی برخوردار بود. پريسا که دوازده سال پيش نخستين بانوی خواننده ای بود که از ايران به اروپا آمد و در پاريس برنامه اجرا کرد نگاهی معنوی و بسيار احترام آميز به موسيقی دارد و آن را فراتر از عقايد و تصوراتی می داند که در سال های اخير سدی در برابر خواننگان زن ساخته است. اين موضوع را که اخيرا در ايران زنان هنرمند موسيقی اجازه پيدا کرده اند که فقط برای شنوندگان زن کنسرت اجرا کنند، نمی پسندد.
اين موضوع با خط فکری من توافق ندارد و من هيچ وقت آن را
نپذيرفتم به دليل اينکه بارها گفته ام که اگر من اين کار را بکنم در واقع تائيدی است بر اينکه بايد اينجوری باشد و فقط بايد برای خانم ها خواند و من به اين معتقد نيستم. کاری که ما در موسيقی و در اين سطح می کنيم، جنبه معنويش مطرح است. موسيقی ما موسيقی عميقی است که شنونده با درون آن سر و کار دارد و به هيچ وجه ربطی به اينکه مرد باشد و يا زن باشد ندارد.پريسا که فعاليت های هنری اش در ايران محدود به تدريس موسيقی در منزل خودش است، همه کنسرت هايش را در تورهای اروپا و آمريکا و ساير کشورهای جهان برگزار می کند و بسياری از شنوندگان کنسرت هايش غير ايرانی هستند.
تالار بزرگ تئاتر شهر پاريس که بيش از هزار نفر گنجايش دارد پر بود از تماشاگرانی که شايد بيشتر آنها فرانسوی بودند. از خانم پريسا پرسيدم چه احساسی دارد وقتی برای کسانی می خواند که فارسی نمی دانند و معنای اشعار اکثرا عرفانی را ههم نمی فهمند؟
يکی از خوشحالی های من همين است که در اين ده دوازده سال اخير که برنامه هايم را در خارج کشور شروع کرديم، سعی نکرديم که فقط شنونده ايرانی داشته باشيم.
ارزش اين موسيقی بسيار بالاست و فلسفه و معنويتی که در پشت آن قرار دارد آنقدر هست که قابل عرضه برای تمام مردم دنيا باشد و من بسيار خوشحال هستم که روز به روز بر شنونده های غير ايرانی مان اضافه می شود به دليل اينکه اين ها با بخش روحی و درونی موسيقی ارتباط بر قرار می کنند و حتی خيلی جاها ديدم که بهتر از شنوندگان ايرانی ما را درک کردند. گروه موسيقی دستان که از چهار سال گذشته خانم پريسا را در تورهای جهانی اش همراهی می کند، مرکب از پنج نوازنده برجسته سازهای ایرنی است که در آن حميد متبسم، تار - حسين بهروزی نيا، بربت - سعيد فرج پوری، کمانچه - پژمان حدادی ، تمبک و بهنام سامانی - دف می نوازند.
آنها با اين همکاری مداوم چهار ساله در صحنه های کنسرت و در استوديو های ضبط صدا، به همنوازی ها و نو آوری های قابل ملاحظه ای دست يافته اند که در ساير گروه های موسيقی ايرانی کمتر ديده می شود. گفتنی است که بيشتر نوازندگان گروه دستان خارج از ايران زندگی می کنند.
خانم پريسا شيفته اشعار کلاسيک و عرفانی است و ترجيح می دهد که آهنگ ترانه هايش بر روی اين گونه اشعار ساخته شود. نه اينکه آهنگساز قطعه ای را بسازد و بعدا يک شاعر امروزی روی آن شعر بسرايد.
من به شعر خيلی اهميت می دهم و در شعر دنبال چيزی هستم که بر روحم اثر بگذارد. اشعار بزرگانی مانند حافظ، مولانا، سعدی، عطار و دیگر بزرگان ما کالای روز نيستند. معانی و مفاهیم اين اشعار ابدی است و در هر زمانی کار برد دارد. اين قبيل اشعار، اثر عميق روی روح من دارند و من می توانم آنها را با تمام وجود اجرا بکنم.
اشعار امروز که برای ترانه ساخته می شود، همه اش عشق های مجازی و روزمره است. عشق های يک بار مصرف است! (می خندد). آن عشقی که امثال حافظ و مولانا از آن حرف می زنند عشق های حقيقی است که تا ابد جاودان است. من دنبال جاودانگی هستم. به جاودانگی معتقدم و فلسفه ای که پشت اشعار ما و موسيقی ماست، جاودانه است و تاريخ مصرف ندارد. منبع