بهروز وثوقيبهروز وثوقی را باید فراتر از یک اسطوره دانست. بهروز وثوقی بخشی از فرهنگ ماست تصویر بهروز و بهروز بودن آرمان و آرزوی هر جوان اهل سینمای دیروز و هر عاشق سینمای قبل از انقلاب امروز است. بهروز مجموعه ای است از عشاقی چون مردانگی ساده دلی عاشق پیشگی و جوان مردی. سال 1316 شمسی در شهرستان آذربایجان خلیل وثوقی به دنیا آمد و او را به یمن آن روز بهروز هم نامیدند بهروز فرزند ارشد خانواده بود. چهار برادر کوچکتر و به نام های فیروز، چنگیز، بهزاد و شهزاد و دو خواهر به نام های گادون و مهین داشت. بعدها به خانواده سه نفری آنها اضافه شد که البته متاسفانه دو خواهر بهروز به دلیل بیماری حصبه از دنیا رفتند. تب داغ تصویر متحرک و جادوی سینما بهروز را نیز به خود جذب می کند و مثل همسالان خود شیفته صدا و تصویر می شود. کارش را تئاتر مدرسه آغاز می کند و رویای ناصر ملک مطیعی شدن را در سر می پروراند. اولین کلاس بازیگری را نزد دیوید سن می گذراند و از این طریق تجربه های تئاتر های لاله زار شروع شد. بهروز وثوقی اولین حضور خود را در فیلم سینمایی طوفان در شهر ما کاری از ساموئل خاچیکیان می داند که در این فیلم با همکلاسیان مدرسه نقش سیاهی لشکر را بازی می کرد و در همان جا بود که موفق می شود برای اولین بار ناصر ملک مطیعی را از نزدیک ببیند.

بهروز به دنبال عشق به بازیگری وارد دنیای دوبله که نزدیکترین فضا به هنرپیشگی هست می شود و یک روز یک اتفاق ساده و آشنایی یکی از دوستانش با مدیر استودیو عصر طلایی امین امینی بهروز را روانه دنیای واقعی سینما می کند و از آن پس بازیگری بهروز بصورت حرفه ای آغاز می شود. ساعات کار زیاد و مخالفت خانواده با حضور بهروز در دنیای سینما هیچکدام نمی تواند مانع محکمی برای ادامه کار او شود و هر روز مصمم تر از دیروز پله های ترقی را طی می کند تا اینکه قرار داد بازی در شش فیلم را با استودیو عصر طلایی تنظیم می کند که از آن جمله اند: صد کیلو داماد در سال 1340، گل گمشده در سال 1341،  فرشته ای در خانه من در سال 1342...

بهروز وثوقی با قدرت خاص خودش در بازیگری در اکثر نقش ها خوش می درخشد چه وقتی که در نقش آدم بد و شرور ظاهر می شود. مثل گل گمشده در سال 1341، لذت گناه در سال 1343 و ... چه زمانیکه در نقش یک دلاور و قهرمان جلوی دوربین قرار می گیرد. سال 1348 فرا می رسد و مسعود کیمیایی به دنبال ساخت قیصر به سراغ بهروز می رود. قیصر واقیعت تلخ قسمتی از جامعه را به تصویر می کشد و بر خلاف پیش بینی های قبل از ساخت با استقبال خوبی روبرو می شود. شاید بتوان گفت که با فیلم قیصر بهروز وثوقی هم در دوره از بازیگری پا گذاشت.

قیصر استاندارد شکن سینمای ایران شد ...

دوران طلایی استودیو عصر طلایی فراموش نشدنیست

جایزه بهترین بازیگر نقش مرد را از دومین جشنواره سپاس و همچنین دیپلم افتخار را از انجمن منتقدان فیلم ایران برای بازی در قیصر از آن خود کرد. ادامه کار با مسعود کیمیایی و فیلم رضاموتوری در سال 1349 جایزه سومین جشنواره سپاس را نصیب او کرد. بهروز در هر نقشی به خوبی می درخشید و فیلم های او یک به یک در صفحات جاودانه تاریخ درج می شوند.

بازی های او نه تنها توجه جشنواره های میهنی را به خود جلب کرد بلکه بهروز به عنوان نماینده ای از سینمای ایران در جشنواره های بین المللی هم افتخار کسب کرد. فیلم داش آکل مسعود کیمیایی که در سال 1350 ساخته شد داستان مردانگی و از خود گذشتگی داش آکل را به نمایش می گذاشت و این فیلم منتقدان جشنواره را تحت تاثیر قرار داد و آنها برای ادای احترام و تبریک به حضور قوی بهروز در نقش داش آکل جایزه این جشنواره را به او می دهند.

زندگی قهرمان محمد تنگستانی زمینه ساز داستان فیلم موفق تنگسیر شد و جایزه جشنواره دهلی نو را برای بهروز به ارمغان آورد. حول و حوش سال 53 بود که رابطه عاشقانه بهروز و پوری بنایی زیبا ستاره آن زمان بی ثمر ماند و بهروز با گوگوش زندگی مشترک خود را آغاز کرد و البته این ازدواج هم دوام زیادی پیدا نکرد. اما سال 1354 و فیلم گوزن ها ساخته دیگری از مسعود کیمیایی تلخ های زندگی سید و قدرت را به تصویر می کشد.

بهروز برای بازی در نقش سید به مدت چهار ماه تمام در بین معتادین رفت و آمد می کند و از نزدیک به حرکات و رفتار آنها آشنا می شود و فرامرز قریبیان هم نقش قدرت را بعهده می گیرد و هر دو با بازی خارق العاده ای صحنه های هر چند دردناک اما به یاد ماندی گوزن ها را خلق می کنند. در واقع بهروز بعد از قیصر از نقش یک آدم شرور به شهروند درگیر و قربانی حوادث روزگار در فیلم ها تبدیل می شود و به خوبی مشکلات جامعه را به تصویر می کشد و به قولی بالای شهری ها را با حوادث روزانه ای که اکثر مردم جامعه با آن دست و پنجه نرم می کنند آشنا می کند تا نوبت به شاهکار سینمای ایران سوته دلان کاری از علی حاتمی می رسد. در واقع سوته دلان بعد از طوقی در سال 1349 دومین همکاری بهروز با علی حاتمی است.

در داستان سوته دلان که بر گرفته از یک ماجرای حقیقی است بهروز با کله خربزه ای شکل در نقش یک عقب مانده ذهنی به نام مجید ظاهر می شود. برادر مجید حبیب الله خان که خود را وقف زندگی مادر و برادرش مجید کرده به امید بهبودی مجید او را به امامزاده داود می برد. مجید در دوران بحرانی قرار می گیرد و هر روز به دنبال عشقی تازه خانه را ترک می کند. حبیب الله خان برای حل این مشکل تصمیم می گیرد برای مجید زن پیدا کند و در این راستا زن بدکاره ای را به خانه می آورد. در کمال ناباوری زن هم به عشق مجید جواب مثبت می دهد و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند. وقتی مجید متوجه می شود که زن یک بدکاره است حالش بد می شود و بالاخره در راه امامزاده داود جان می دهد. بازی شاهکار بهروز در کنار بازی زیبای شهره آغداشلو صحنه هایی را خلق می کند که حتی بعد از بارها بیننده را تحت تاثیر قرار می دهد. وثوقی پس از سوته دلان به آمریکا سفر کرد تا در فیلم گربه در قفس کار بهمن زرین بازی کند.

فیلم مشترک ایران و آمریکا به نام کاروان ها هم فیلمی بود که در سال 1357 ساخته شد و بهروز در کنار بازیگرانی چون آنتونی کوئین، جنیفر اونیل و کریستو فرلی قرار گرفت و همتایان ایرانی او هم پرویز قریب افشار و محمد علی کشاورز بودند. بعد از فیلم نفس بریده که کاری بود از سیروس الوند بهروز در سفر کوتاهی به آمریکا آمد و در همان زمان بود که ایران هم انقلاب شد و بهروز برای همیشه ماندگار غربت شد.

البته در سال های غربت نشینی هم بهروز دست از فعالیت سینمایی نکشید و در سریال ها و فیلم های مختلفی چون ابوالهول در سال 1980، تهدید در سال 1989، ترور در بورلی هینز در سال 1991 و تلافی در سال 1999 بازی کرد. چند سال پیش هم جشنواره داوران اس آنجلس بعد از آنکه عباس کیارستمی جایزه خود را به بهروز اهدا کرد. مراسم بزرگداشتی از بهروز وثوقی و مروری بر آثار او برگزار کرد و از این اسطوره ایرانی و کارهای منحصر بفردش تجلیل کرد.

بهروز که با همسرش کتایون امجدی نزدیک به 30 سال است که زندگی خوشی را در شمال کالیفرنیا دارد. در تئاتری از هوشنگ توزیع به نام از ماهواره با عشق بر روی صحنه می رود و خیلی دوستان خود را در سالن های مختلف تئاتر می بیند و عشق آنان را به شیر ممد و مجید و داش آکل در چشم هایشان مشاهده می کند.