مجله شماره 73

گفتگو با شکر پاره اصفهان، استاد رضا ارحام صدر: دلم میخواهد در راه خدمت به مردم دیارم روی صحنه تئاتر بمیرم
حسین بخشی: رضا ارحام صدر، هنرمند با سابقه و نامور تئاتر که روزگاری یکه تاز تئاتر کمدی ایران بود و امروز نیز یکی از سرمایههای گرانقدر هنر تئاتر در این مملکت به شمار میرود سال هاست که به حرفه جهانگردی و ایرانگردی روی آورده است و یکی از بنیانگذاران و مؤسس آژانسی به نام پرستیژ که اینک نام پرستو برخود گرفته و به کار خدمات مسافرین مشغول است. بعد از 50 سال فعالیت هنری اکنون گرد پیری بر چهره او نشسته است و تصمیم دارد باقی عمر خود را فیلم و تئاتر بازی نکند و راحت زندگی کند. رضا ارحام صدر هستم. در اصفهان به دنیا آمدم و دارای لیسانس فلسفه هستم و سال ها پیش ازدواج کردم و حاصل این ازدواج 3 فرزند است. من كلاس چهار متوسطه در مدرسه ادب اصفهان (كالج انگلیسی سابق) بودم كه قرار شد جشنی برگزار شود و در آن نمایش هم باشد و قرار شد كه گروه نمایش از بچههای مدرسه ادب باشد.
آن زمان جناب آقای كتابی بود و مرحوم ناصر فرهمند/ علی اصغر جهانشاهی كه در این مدرسه ریاضیات درس میداد و بعدها پدر خانم من شد، سر كلاس آمدند و با اشاره آنها به دنبالشان از كلاس خارج شدم. در طول فاصله كلاس تا دفتر در فكر بودم كه این بار چه كسی از من شكایت كرده است و وقتی وارد شدیم هر سه نفر آقای كتابی- علی اصغر جهانشاه و مرحوم ناصر فرهمند با محبت براندازم كردند، عاقبت مرحوم ناصر فرهمند گفت به ما خبر دادند كه تو توی كلاس مزه پرانی و ادای همه را در میآوری حالا میخواهیم ببینیم در تأتر هم میتوانی همین كار را بكنی. من داشتم از خوشحالی پر در میآوردم كه آقای كتابی اضافه كرد ما در مدرسه میخواهیم یك تأتر به روی صحنه ببریم و شما هم باید نقش یك محصل بی انضباط را بازی كنی.
من و بچههای مدرسه نمایش (رفیق ناجنس) را به روی صحنه بردیم و یادم هست كه این نمایش یك هفته ادامه داشت و به این ترتیب وارد صحنه تأتر شدم.
آقای ارحام صدر وقتی كه مردم را میخنداندید چه احساسی داشتید؟
احساس آئینه بودن و آئینه شدن تا خودشان را به خودشان نشان بدهم.
آقای ارحام صدر چطور شد كه كمدین شدید؟
در تأتر سپاهان یك شب هنر پیشه كمدیان آقای بنی احمد كه نمایش را با لهجه كاشی بازی میكرد مریض شد. من هم همان نقش ایشان را با لهجه اصفهانی بازی كردم. و فردا شب حالش خوب شد و آمد و دیگر خودش بازی كرد، و از آنجا شد كه من كمدین شدم.
آقای ارحام صدر شما سال ها مردم را خنداندهاید. آیا تا بحال خودتان خندیدهاید؟
بله یك بار موقع نمایش اجرا كردنم بود كه ممیزان، همبازی من خیلی تپق میزد و یك بار از بس كه تپق زد، پرده افتاد. ممیزان گفت من امشب خیلی تپق زدم یعنی باز هم تپق زد و تپق را چپق گفت، كه خود من هم خندهام گرفت.
آقای ارحام صدر به نظر شما یك نمایش كمدی یا نویسنده چه تأثیری بر تماشاچی میگذارد؟
به نظر من هیچ نویسندهای نمیتواند بطور كامل یك پیس كمدی بنویسد بلكه این بازیگر نقش كمدی است كه روح نهایی را به كالبد میدهد و آن مورد توجه مردم قرار میگیرد.
آقای ارحام صدر درد دل مردم و سختی های زندگی را چگونه در قالب نمایش كمدی اجرا میكردید؟
وقتی آقای محمد علی رجایی از كرمان به اصفهان آمد، آقای رجایی سه دختر داشت كه هر سه دخترش با خودش بازی میكردند. آقای فرهمند و جهانشاه و رفیعی همگی موافقت كردند كه نمایشهای كمدی انتقادی كه به من پیشنهاد داده بودند را بازی كنیم و درد و دلهای مردم و سختی های زندگی را در قالب كمدی به نمایش در بیاوریم و استاد فرهمند به من پیشنهاد كرد كه نقش حاج عبدالغفار را بازی كنم و چون سرباز رزم خود است، بازی كرد و من هم چند نمایش اجرا كردم كه این چند نمایش انتقادی در مورد مردمی بود كه مالیات میدادند و اداره مالیات از افرادی مالیات میگرفت كه تمام دستهاشان پینه دارد.
به عنوان مثال از واكسی- حلبیساز- نانوا- نجار و آهنگر، در كل برای همه نمایش كمدی انتقادی به نمایش میگذاشتم و با استقبال زیادی روبرو میشد. خاطرم هست كه نمایشی برای مالیات به نمایش گذاشتم و با استقبال زیادی روبرو شد. یادم هست در نمایشی كه در مورد مالیات اجرا كردم بنابراین شد كه مالیاتها را از افراد زحمتكش بگیرند و ثروتمندها معاف شوند. پس از نمایش، مردم یك ربع كف میزدند، نمایشهای ما این قدر با استقبال روبرو میشد كه بلیتهای ما تا ساعت 4 بعد از ظهر تمام میشد و مردم به خودشان میگفتند كه این نمایش را كه درد و دل ما مردم را میگوید باید دید و این را بگویم تأتر زبان گویای مردم شد و نمایش (مكتب كمدی انتقادی) به نام ما ثبت شد و هنوز میگفتند و میگویند كه رضا ارحام صدر این سبك را متداول كرده است و هنوز كسانی كه فرهنگ تأتر دارند میگویند رضا ارحام صدر پایه گذار كمدی انتقادی است.
آقای ارحام در مورد وضعیت تئاتر امروز ایران توضیح دهید؟
وضعیت تئاتر امروز هیچ پیشرفتی نكرده است. باید از كسانی كه در رشته تئاتر تحصیل كردهاند و در تئاتر پیشرفت كردهاند استفاده كرد.
آقای ارحام شما در چند نمایشنامه بازی كردهاید؟
من در كل 176 تئاتر، حاصل 47 سال فعالیت تئاتریم است.
بعد از انقلاب كار تئاتر را چگونه ادامه دادید؟
ما در خارج از كشور 3 نمایش روی صحنه بردیم- نمایشهای: خواستگاری- ارحام، رئیس جمهور میشود و آقای معلم بود كه در خارج از كشور به روی صحنه رفت. ولی بی اندازه مورد استقبال قرار گرفت.
نویسنده نمایش های شما چه كسی بود؟
آقای مهدی ممیزان كه كارمند شركت بیمه بود و از زمان دوران مدرسه مینوشته و مرد متواضع و شریفی است و همیشه در مورد كارهایش از ما نظر خواهی میكرد و بیشتر وقت ها با هم كار میكردیم.
آقای رضا ارحام صدر شما با حسن اكلیلی كه بعد از انقلاب تئاتر را در اصفهان ادامه میدهد نسبتی دارید؟
خیر آقای اكلیلی هم مثل همه هنرمندان تئاتر است؛ یك بازیگر تئاتر است ولی با من نسبتی ندارد.
آقای ارحام چگونه به سینما آمدید؟
من با فیلم (شب نشینی در جهنم) به سینما آمدم و نقش ابراهیم نوكر خانه جبار را بازی میكردم و در كار سینمایی این طبیعیترین نقشی بود كه من بازی كردم.
آقای ارحام صدر شما بعد از انقلاب چند فیلم بازی كردید؟
بعد از انقلاب در فیلم (جعفر خان از فرنگ برگشته) و فیلم افسانه شهر لاجوردی، نصف جهان كه من در این فیلم به جای چهار شخصیت بازی كردم و یك فیلم هم درباره زندگی من ساختند.
شما تا به حال چند فیلم سینمایی بازی كردهاید؟
من حدود 21 فیلم سینمایی و دو مجموعه تلویزیونی حاصل 46 سال فعالیتم است.
آقای ارحام صدر ما اطلاع داریم كه آقای آنتونی كوئین به اصفهان آمده بودند. شما ایشان را دیدید؟
آقای آنتونی كوئین برای بازی در فیلم كاروان ها به اصفهان آمده بود و به دیدن تئاترهای من آمدند و همینطور آقای نورمن ویزدم به اصفهان آمده بود و یك شب هم آمد از نمایش ما دیدن كرد. وقتی نمایش تمام شد روی صحنه آمد و مردم ابراز احساسات كردند.
آقای ارحام صدر در آخر اگر حرفی یا حتی آرزویی دارید بفرمائید؟
من یك نوه بیمار دختر دارم كه مرا ناراحت میكند. آرزو دارم كه هر چه زودتر خوب شود و برای خانمم كه یك عمر مونس و همدم من بوده است آرزوی سلامتی دارم. دلم میخواهد در راه خدمت به مردم دیارم روی صحنه تئاتر بمیرم و آرزو دارم چراغ سن هیچ تئاتری خاموش نشود و در خاتمه از شما خبرنگار پرتلاش زندگی سالم كه درد دلهای ما را به گوش مردم میرسانید تشكر میكنم.
تاریخ مصاحبه: 1/8/1386 منبع

اکثر خواننده ها ترانه های تورج نگهبان را خوانده اند
تورج نگهبان در شهر اهواز چشم به جهان گشود. آموزش ابتدا را در خرمشهر و شراز و ادامه آن را در دبرستان فروز بهرام تهران و پس از آن دانشگاه تهران تا درافت درجه فوق لسانس در رشته جامعه شناس به انجام رساند. همزمان با تحصل در دانشگاه، با عنوان معاون اداره مطبوعات در اداره کل انتشارات و رادیو مشغول کار شد و از سال 1342 به مرکز صناع دست ایران منتقل شد و تا پایان سال 57 با عنوان مشاور وزیر صنایع و سرپرست انتشارات و روابط عمومی سازمان صنایع دست ایران کار کرد.
او از اوائل دهه 50 تا اواخر سال 57 در دانشکده علوم اجتماع و اقتصاد قزوین به تدرس جامعه شناس عموم و تاریخ نظرات جامعه شناس و در مدرسه عالی مددکار دختران به تدرس روشهای تحقق علم مشغول بود.
او کار ترانه سرائ را از نخستن سال های دبیرستان با همکاری آقایان همایون خرم، امین الله رشدی، و زنده یاد مجید وفادار آغاز و نخستن ترانه هاش به ترتیب با صدای زنده یاد استاد محمود کریمی، امین الله رشدی، منوچهر همایون پور و زنده یاد داروش رفیعی از رادیو پخش شد.
نخستن ترانه ها خانم مرضیه با آهنگ های زنده یاد مجید وفادار و مهندس همایون خرم با کلام تورج نگهبان همراه بوده است.
او تاکنون بیش از هفتصد ترانه (به استثنا ترانه ها مربوط به فیلم ها سینما و بعض نوارها کاست با صدا خوانندگان مشهور) صرفا برای رادیو و به سفارش آن سازمان سروده که با آهنگ آهنگسازان برجسته ای چون زنده یادان مرتض محجوبی، جواد معروفی، مجید وفادار، حبیب اله بدیعی، زرین پنجه و همچنین آقایان مهندس همایون خرم، پروز یاحقی، انوشروان روحانی، بزرگ لشگری، اسدالله ملک، جواد لشکری، فضل الله توکل، محمد حدری، لقمان ادهم، بابک افشار، حشمت سنجر (رهبر ارکستر سمفونیک تهران)، حسن دهلوی و فرامرز پاور و ... همراه بوده است.
اکثر خواننده ها چه در موسقی اصل و چه پاپ ترانه های تورج نگهبان را خوانده اند از جمله: پوران، هایده، بنان، داریوش رفعی، دلکش، مرضیه، الهه، مهستی، رامش، کتی، گوگوش، مهرپویا، نوری، ویگن، عارف، داروش، ستار و ...
تورج نگهبان در راستای روزنامه نگاری نیز از سال های نوجوان فعال بوده و از آخرین کوشش ها مطبوعات او می توان سردبیر مجله دستاورد که در زمینه میراث های هنر در تهران است، نام برد. منبع
ایرج قادری با پاتو زمین نذار به اكران 87 میپیوندد
فیلم سینمایی پاتو زمین نذار ساخته ایرج قادری بهزودی آماده تدوین میشود و پس از طی مراحل فنی برای نمایش عمومی آماده خواهد شد. حبیب اسماعیلی تهیهكننده تازهترین فیلم سینمایی ایرج قادری ضمن اعلام پایان فیلمبرداری این كار گفت: زمان تدوین فیلم هنوز مشخص نیست و آقای قادری مشغول دیدن رافكات هستند تا تدوین را شروع كنیم.
وی با بیان اینكه آهنگساز و صداگذار كار نیز هنوز انتخاب نشدهاند، اظهار داشت: برای اكران فیلم باید همه جوانب را بسجیم، در هر حال ما قصد اكران عمومی فیلم را داریم كه پس از كسب پروانه نمایش با سینمادار ها، وارد مذاكره خواهیم شد.
قادری تازهترین فیلم سینماییاش را براساس فیلمنامهای از سیروس تسلیمی نوشته است كه داستان مردی است كه از قدرت و وضعیت مالی خوبی برخوردار است اما اتفاقی باعث دگرگونی و تحول در زندگی او میشود.
عوامل سازنده پانو زمین نذار عبارتند از: كارگردان: ایرج قادری
تهیه كننده و مجری طرح: حبیب اسماعیلی
مدیر فیلمبرداری: حسین ملكی
فیلمنامه: سیروس تسلیمی
صدابردار: جهانگیر میرشكاری
طراح گریم: مهین نویدی
طراح صحنه و لباس: شهریار كلهر
عكاس: محمد فوقانی
برنامه ریز و دستیار اول كارگردان: سوسن دین محمد
منشی صحنه
زهرا غلامی
تصویربرداری پشت صحنه: مهدی رضویان
دستیار دو كارگردان
مرتضی ناظری
دستیار سه كارگردان: حامد غلامپور
دستیار اول فیلمبردار: آپتین سهامی
دستیار دو فیلمبردار: حامد كرمی
گروه فیلمبرداری: غلام طاهری، عطا قنبری، احمد عباسی و كاظم حسن زاده
مجری گریم: ساقی شاهمرادی، دانیال حقیقت شاد و علی جدی
دستیار صدا: مهدی ابراهیم زاده
دستیاران صحنه و لباس: فرهاد پرناك، سعید عباس قلی زاده و نوتاش لنگرودی
گروه تداركات: ایران احتشام، حسن یاوری، محمدرضا صفاری و سعید یوسف پور
پاتو زمین نگذار چهلمین فیلم بلند سینمایی ایرج قادری در مقام كارگردانی است. او در سالهای بعد از پیروزی انقلاب فیلمهایی چون محاكمه، آكواریوم، چشمان سیاه، سام و نرگس، شهرت، طوطیا، پنجه در خاك، نابخشوده، میخواهم زنده بمانم، تاراج، برزخیها و دادا را ساخته است.
همچنین، این فیلم پس از محاكمه و آكواریوم سومین فیلمی است كه وی در سالهای اخیر و دوره فعالیت مجدد خود به عنوان بازیگر در آن ظاهر شده است و هفتادمین فعالیت بازیگری وی محسوب میشود.

پری زنگنه آنسوی نابینایی را به چاپ سپرد
پری زنگنه كتاب آنسوی نابینایی را دربارهی نابینایان و خودش به چاپ سپرد. این كتاب به گفتهی زنگنه، دربارهی نابینایی و نابینایان ایران و جهان است و تاریخچهی نابینایان، مدرسههای نابینایان در دنیا و همچنین خاطرات زندگی این هنرمند عرصهی موسیقی است.
زنگنه با اشاره به اینكه سالها مشغول نگارش این كتاب بوده است، گفت: به تازگی نگارش آن را به پایان رسانده و به نشر كتابسرا سپرده است. این كتاب كه پیشتر نام وقتی خورشید بر دلها میتابد برای آن درنظر گرفته شده بود، به گفتهی او، بعد از انتشار در ایران، به انگلیسی نیز ترجمه خواهد شد.
من و آواز، دیگر كتاب این هنرمند است كه به خاطرات هنری او میپردازد. این اثر دربارهی سرگذشت هنرستان عالی موسیقی، پایههای موسیقی كلاسیك در ایران، اولین خوانندگان كلاسیك غربی و تجربیات زنگنه دربارهی خوانندگی است.
آوای نامها از ایرانزمین (دربارهی اسمهای ایرانی) و حرفهایی بزرگ در كتابی كوچك از دیگر آثار منتشر شدهی پری زنگنه هستند.