ایرج باباحاجیایرج باباحاجی: چند سال پیش بود که خبر آمد؛ وسوسه ای به جان بهروز افخمی افتاده و آن هم این بود که می خواست قیصر را باز سازی کند. فیلمی که 40 سال از ساخت آن می گذرد. قرار بود که علی معلم تهییه کننده شود، بهروز افخمی کارگردان و بهرام رادان به نقش قیصر. اما آخر کار، کارگردان اصلی فیلم یعنی مسعود کیمیایی رضایت نداده که اثر او را باز سازی کنند. موضوع همان جا تمام شد و رفت. اما حالا شنیده می شود که در روزگار دنیای الکترونیک و پیشرف های کذایی که انواع و اقسام دوربین های فیلم برداری از قدی تا جیبی عرصه تصویر را قرق کرده اند و هر کسی می تواند آنها را به دست گرفته و بدون هیچ حساب و کتابی تصاویر را ثبت و روایت کند یکی پیدا شده که این آرزوی افخمی را جامه عمل بپوشاند.

اگر چه نمی شود با این دیدگاه به آن نگاه کرد که آرزویی تحقق پیدا کرده بلکه به جرات می شود گفت: ایده ای دزدیده شده است، ایده ای که حتی متولد نشده و یک ذهنیت بود چه بسا جرات کنی که به آن جامعه عمل بپوشانی.

آقایون خانم ها توجه کنید: خبر آمده قرار است مستندی به عنوان "قیصر 40 سال بعد" اکران شود، به اسامی نگاه کنید که آمده اند و پشت دوربین این آقا نشسته اند و درباره قیصر افاضات کرده اند. اسامی که بارها درباره سینمای آن زمان افاده کرده و با اخم و تخم، سینمای آن زمان را آبگوشتی معرفی کرده اند؛ این هم یکی از همان به قول خودشان آثار آبگوشتی است.

عوامل "قیصر 40 سال بعد"
عوامل "قیصر 40 سال بعد" / عکس: ایسنا

ایرادی ندارد؛ نمی خواهیم مچ گیری کنیم اما به قول ترک ها "شما را سننه" به نقش آفرینی درباره 40 سالگی قیصر و حرف زدن درباره آن. سر پیازید یا ته پیاز؛ اسم هایی که حتی به عنوان سیاهی لشکر نقشی در این فیلم هم ندارند جز یکی دو نفرشان که شاید آرزوی صدا پیشگی فیلم را داشتند که همچنان در حسرت آن می سوزند یا شاید نقش آدم بده رو بازی کردند که هیچ کس دلشان برای آنها تنگ نشده است.

بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در قیصر
بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در قیصر

قیصر، قیصر است چه 40 سال بعد چه 100 سال بعد و معلوم نیست که این جناب به اصطلاح مستند ساز چرا به سراغ اصلی ها نرفته که هر کدام در گوشه ای از این شهر دراندشت افتاده و گرد و غبار فراموشی روی آنها را گرفته، چه بسا اگر این گرد و غبار از روی آنها گرفته شود خیلی بهتر از تمام این اسامی که در تیتراژ آمده می توانند، می توانند قصه را روایت کنند.

آدم هایی مثل ناصر ملک مطیعی، پوری بنایی، میرمحمد تجدد و در نهایت خود قیصر (بهروز وثوقی) که فرسنگ ها دور تر از سر زمین مادری؛ دلتنگ برای محله امام زاده یحیی و زیر بازارچه در ینگه دنیا افتاده و هر روز قیصر را مرور می کند که مبادا از او دور بیافتند.

ناصر ملک مطیعی در قیصر
ناصر ملک مطیعی در قیصر

تمام اینها 40 سال پیش بوده اند جلوی دوربین طوسی (۱) ایستاده اند، حس گرفته اند و داستان را روایت کرده اند. نکنید آقا، کاری به خاطرات قدیمی سینما نداشته باشید. وقتی کارگردان اجازه نداد، که به راستی هم حق ندارد؛ این اجازه را صادر کند، خاطرات را شخم نزنید. هنرمندانی که نامشان در این به اصطلاح مستند آمده است در سینما مورد احترام هستند ولی با این کار در اثری که نه سر پیاز و نه ته پیاز بودند به راستی احترام خود را مخدوش می کنند. این یک سواستفاده است. شما چه می توانید درباره خاطرات قیصر بگویید، جز اینکه شاید در مقاطع گوناگون تماشاگر آن یا در سینما و یا از طریق نوار vhs ویدیو بوده اید؛ همین.

خواهش می کنم نام مستند را از "قیصر 40 سال بعد" با این عنوان عوض کنید، می توان آن را خاطره عده ای سینماگر نامید که نشسته و فیلم را تماشا کرده و حالا احساس خود را درباره تماشای قیصر تعریف می کنند نه این که آنها را بیاورید و در ساخت فیلم قیصر و عوامل آن دخیل کنید. این دقیقا یک سواستفاده آشکار است که به جای یک نفر دیگر بنشینید و تمام خاطرات او را به نام خود سند بزنید؛ این کار را چه می نامند؟

بهروز وثوقی و پوری بنایی در قیصر
بهروز وثوقی و پوری بنایی در قیصر

انگار تازگی ها مد شده هر به اصطلاح روشنفکری که می خواهد اوج بگیرد آویزان آثار قدیمی و نام های بزرگ بشود و یا با چنگ زدن به نام آنها و خاطراتشان خود را بالا بکشد و یک شبه ره صد ساله بروند، نه دوست من، این راهش نیست هر کاری پادویی می خواهد؛ نویسنده از کیف کشی بزرگان ادبیات شروع کرده و همنشینی با آنها را غنیمت می شمارد، اهل سینما با ابتدایی ترین کار؛ یعنی جابه جا کردن سه پایه دوربین شروع می کند، روزنامه نگار دود چراغ می خورد هر کاری بدبختی خودش را دارد تا اگر لیاقت و پشتکارش را داشتی به جایگاه واقعی ات برسی، نه این که در قرن 21 و ظهور این همه ابزار و لوازم راحتی، یک دوربین هندیکم برداری، 4 نفر را جلوی آن بنشانی، آنها قصه بگویند و تو تصویر بگیری و بگویی فیلم ساخته ام؛ این راهش نیست. لطفا به قیصر کاری نداشته باش؛ بگذار دلمان به همان نسخه رنگ رو از دست داده سیاه و سفید و قدیمی خوش باشد. نام دیگری را قاطی آن نکنید، بگذار قیصر در ذهنمان آرام بگیرد، ذهنمان را به هم نریزید.

۱ - دوربین طوسی: دوربینی قدیمی و پر سر و صدای سینمای آن روزگار بود که به عنوان ابزاری پیشرفته و مدرن در اختیار فیلم سازان بود. اکثر بازیگران قدیمی با شنیدن نام دوربین طوسی به میان خاطرات خود پرت می شوند.