مجله شماره 125
سید علی میری پرکارترین کمدین
زنده یاد سید علی میری و منوچهر وثوق
سید علی میری روزهای پایانی زندگی اش را در ایران گذراند و بامداد ۱۲ اسفندماه سال 1387به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان آبان و در سن ۷۰ سالگی درگذشت. هر چند عمر فعالیت سینمایی وی در ایران به دلیل وقوع انقلاب بیش از ۱۴ سال نبود، اما طی همین سال ها، آثار بسیاری را از خود به یادگار گذاشته است.
میری که زندگی هنری اش به چهار دوره؛ بازی در تئاتر از سال های ۴۱ تا ۴۳، نقش های فرعی در سینما و بازی در برنامه های تلویزیونی ۴۳ تا ۴۸، اوج فعالیت کاری و شهرت از سال ۴۸ تا ۵۷، تئاتر در مهاجرت و بازی در فیلم های تبلیغاتی از ۵۷ تا ۸۷ تقسیم می شود، از تیپ های سینمایی است که از خاطره ایرانیان زدوده نخواهد شد. حالت چهره، سبیل هیتلری، کلاه شاپو، شکم برآمده، لهجه شمالی، لباس جاهلی، حرکت دست ها، شوخی های بامزه و گاهی رکیک، لوده در ظاهر و زرنگ در فکر عناصری هستند که در تمام فیلم هایی که به ایفای نقش پرداخته، معرف وی هستند. پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد، اما نه خبری از تشییع پیکر وی به روی خروجی خبرگزاری ها آمد و نه کسی به یاد داشت تا در رثای او سخنی بگوید. هر چند مردم میری را فراموش نکرده اند، اما گویا همکارانش به اقتضای شرایط زمانه او را از یاد برده اند.
سید علی میری کیست؟
سید علی میری سال ۱۳۱۸ در شهسوار متولد شد. آنچنان که خود گفته در همین شهر که در زمان وی، میان استان های گیلان و مازندران قرار داشت و امروز جزو مازندران است، بزرگ شد. به دلیل علاقه ای که به هنر داشت به هنرستان هنر رفت و در سال ۱۳۴۰ دیپلم خود را اخذ کرد. در همان سال به دلیل علاقه وافری که به بازیگری داشت به کلاس آزاد هنرپیشگی اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد رفت و در سال ۱۳۴۱ فارغ التحصیل شد. آنچنان که میری می گوید ابتدا دوست داشت که افسر پیاده نظام شود، سپس به دلیل توانایی آموزش دادن که در خود می دید، تصمیم می گیرد که دبیر شود، اما سرانجام به بازیگری روی می آورد.
بعد از اخذ دیپلم و گذراندن دوره بازیگری جامعه باربد به بازیگری تئاتر روی آورد و در بیش از ۵۰ نمایش به ایفای نقش پرداخت. قربانی، بر سر دوراهی، جنجال، ممنوع الخروج ها و رینگوی رشت از معروف ترین کارهای وی در عرصه تئاتر هستند. علی میری از سال ۱۳۴۳ به کار سینما و تلویزیون روی آورد. او در همین سال با اجرای نقش فرعی در فیلم های شیطان در می زند به کارگردانی اسماعیل ریاحی و شب قوزی به کارگردانی فرخ غفاری فعالیت سینمایی اش را آغاز می کند.
شیطان در می زند؛ بین دو راننده ی کامیون اختلافی در می گیرد. یکی از آنها که به شدت ناراحت است در جاده کودکی را زیر می گیرد، راننده میانسال که گمان دارد مقصر واقعی اوست، ابتدا قصد گریز دارد اما بعد خود را تسلیم قانون می کند. بالاخره حقیقت آشکار شده و رقیب او که کارهای غیرقانونی انجام می دهد گرفتار می شود.
زنده یادان رضا بیک ایمانوردی و سید علی میری
میری از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸ بیشتر در نقش های فرعی ایفای نقش می کند، تا اینکه استودیو مهرگان او را کشف می کند. آنچنان که خود گفته؛ بعد از اینکه یکی دو کار در تلویزیون آن زمان، کانال ۳ اجرا کردیم، مورد توجه قرار گرفت و همزمان از طرف استودیو مهرگان فیلم و مهتاب برای بازی در فیلم های جدایی به کارگردانی رضا صفایی و تعطیلات داش اسمال به کارگردانی فریبرز عباسی و رضا صفایی دعوت شدم. جدایی اولین فیلمی از من بود که روی پرده آمد و بازیگران بزرگی چون پوری بنایی، تقی ظهوری، ایرج قادری و… در آن ایفای نقش می کردند. از آنجا کار من شروع شد. داستان فیلم جدایی این گونه می گذرد که ایرج که کارش جیب بری است، گذشته اش را با شروع زندگی شرافتمندانه ای به فراموشی می سپارد. وی با دختر ثروتمندی آشنا شده و چندی بعد با او ازدواج می کند. دوستان گذشته ی ایرج آرام نمی نشینند و از سوابق او پدر دختر را آگاه می کنند و پدر دختر نیز ایرج را با فرزندش از خانه خود بیرون می کند. سال ها بعد همسر ایرج در جریان نامزدی فرزندش، شوهرش را بازیافته و زندگی تازه ای را آغاز می کنند.
میری سپس به فیلم های بسیاری برای ایفای نقش دوم دعوت می شود، تا جایی که تا سال ۱۳۵۷، قریب به ۱۱۵ فیلم کار کرده و آنچنان که گفته است به دلیل وقوع انقلاب، بیش از ۷ فیلم که وی در آن به ایفای نقش مشغول بوده بطور نیمه کاره رها شده اند. فیلم هایی که وی در آن ها نقش ایفا کرده دقیقا در قالب فیلم فارسی جای می گرفت و با استفاده از میمیک چهره و لهجه شمالی، سعی می کرد تا با دیالوگ های هزل، بیننده را به خنده بیاورد. او چون ارحام صدر از لهجه خاصی بهره می برد. میری درباره استفاده از لهجه شمالی می گوید: به هرحال وقتی در شهری به دنیا آمده و زندگی کردم که ساکنانش به این لهجه حرف می زنند، ضمن آنکه عشق، علاقه، کشش و خون این اجازه را به من می داد تا این زبان را بطور کامل بدانم، در کارهای هنری نیز از این لهجه برای شیرین تر شدن قضیه استفاده می کردم، ولی به هر حال اصلیت ما بی ارتباط با این موضوع نبوده است. غیر از آن او همیشه از تیپ جاهل های آن دوران و کلاه شاپو استفاده می کرد، که معرف تیپ بازیگران فیلم فارسی پیش از انقلاب است.
میری با اغلب کارگردان های فیلم فارسی پیش از انقلاب نظیر رضا صفایی، جمشید شیبانی، محمود کوشان، اسماعیل ریاحی، منوچهر قاسمی، امیر شروان، سیامک یاسمی، نصرت اله وحدت، صابر رهبر و محمدعلی فردین کار کرده است. عمده نقش هایش را در فیلم های رضا صفایی ایفا کرده و زوج هنری بازیگرانی چون بهمن مفید، رضا بیک ایمانوردی، ناصر ملک مطیعی، نصرت اله وحدت و منوچهر وثوق بوده است. او همچنین سابقه بازی در کنار پوری بنایی، آذر شیوا، ایرج قادری، تقی ظهوری و رضا ارحام صدر را نیز در کارنامه اش ثبت کرده است. آخرین فیلمی که میری در آن به ایفای نقش پرداخته، به دادم برس رفیق ساخته مهدی فخیم زاده در سال ۱۳۵۷ است. ماجرای فیلم این گونه آغاز می شود که شخصیت اصلی داستان امیر، جوانی عیاش و فاسد است و حرفه اش فریب دختران و سوق دادن آنها به فحشاء با یاری برادرش جاسم است. مهدی (که خواهرش شیرین نتوانسته ننگ رسوایی را تحمل کند و دست به خودکشی زده است) و عبدالله (جوانی عیاش روستایی که در جستجوی خواهرش گلی است) با یکدیگر همراه می شوند در حالیکه به شدت با یکدیگر مخالف هستند. امیر و جاسم این اختلاف را به نفع خود دامن می زنند. اما سرانجام برای از بین بردن عامل فساد، آن دو با یکدیگر متحد شده، امیر و جاسم را به سزای اعمال پلیدشان رسانیده و گلی را نجات می دهند.
از مهمترین کارهای وی قبل از انقلاب می توان به؛ ناخدا باخدا، یکی خوش صدا یکی خوش دست، جاهل و رقاصه، کج کلاخان، بده در راه خدا، این دست کجه، میرم بابا بخرم و اخم نکن سردار اشاره کرد.
دیانا و زنده یاد سید علی میری
به دلیل شرایط انقلاب سال ۵۷، ایران را ترک گفته و راهی دیار غربت می شود و در آمریکا سکونت می گزیند. از آن پس در تئاترهایی که یادگاری از گذشته بودند در کنار هنرمندانی چون مرتضی عقیلی و شهناز تهرانی بازی کرده و یا برای امرار معاش در ساخت تبلیغات بازرگانی همکاری می کرد. آنچنان که خود گفته در تمام مدت زندگی کاری، سعی اش آن بوده که هرچند کوچک اما گوشه ای از دل مردم را با بازی اش شاد کند. او هر چند در محیط کار شوخ طبع بود اما در مورد اخلاق اجتماعی خود می گوید: این اخلاق در من ملکه است که من در بیرون به غایت جدی هستم. اگر ۲ یا ۳ ساعت با من بنشینید، عجیب است که تا سئوالی از من نپرسید نمی توانم سخنی بگویم. میری هر چند روزهای آخر عمر را در ایران گذراند، اما حامی و تابلوی هیچ نوع تفکر و ایدئولوژی نبود. او که خود را تاثر گرفته از مکتب کمدین بزرگ قرن ۱۹-۲۰ روسیه کنستانتین استانیسلاوسکی می داند، می گوید: یک هنرمند نباید وابسته به هیچ گروه، دسته یا ایدئولوژی خاصی باشد، هنر، تئاتر یا سینما، آئینه تمام نمای زندگی انسان است. پرکارترین کمدین تاریخ سینمای ایران ۱۲ اسفند ماه سال جاری درگذشت.
سابقه شغلی و تحصیلی
دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فارغ التحصیل کلاس آزاد هنرپیشگی اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد در سال ۱۳۴۰
فعالیت در تئاتر در سال ۱۳۴۱
شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم شیطان در میزند اسماعیل ریاحی
برخی از تئاترها از سال ۴۱ تا ۴۳
قربانی
بر سر دوراهی
جنجال
ممنوع الخروج ها
رینگوی رشت
فیلم ها
در سال ۱۳۴۳؛ شب قوزی، شیطان در می زند.
در سال ۱۳۴۴؛ زبون بسته، زمزمه محبت، مردی در قفس.
در سال ۱۳۴۵؛ ول معطلی، یک قدم تا بهشت.
در سال ۱۳۴۶؛ مردی از اصفهان.
در سال ۱۳۴۷؛ ستاره هفت آسمان، گرداب گناه.
در سال ۱۳۴۸؛ تعطیلات داش اسمال، جدایی، دنیای پر امید، عشق کولی، قصه دلها.
در سال ۱۳۴۹؛ جعفر و گلنار، حسن فرفره، دزد و پاسبان، رسوایی، زیبای جیب بر، ساقی، مردی از جنوب شهر، میوه گناه، یاقوت سه چشم.
در سال ۱۳۵۰؛ آتشپاره شهر، بده در راه خدا، درختان ایستاده می میرند، دیوار شیشه ای، زن یکشنبه، زندگی وارونه، زیر بازارچه، عشقی ها، معرکه، همای سعادت، یک چمدان سکس، یک خوشگل و هزار مشکل.
در سال ۱۳۵۱؛ طغرل، ظفر، عباسه و جعفر برمکی، علی سورچی، فاتح دلها، قایقرانان، کاکل زری، میخک سفید، همیشه قهرمان.
در سال ۱۳۵۲؛ آقا مهدی کله پز، بیگانه، پریزاد، پسرخوانده، جعفر جنی و محبوبه اش، خوشگذران، خیالاتی، سراب، عروس و مادر شوهر، قصه شب، کاکا سیاه، کج کلاخان، مترس، ناخدا باخدا.
در سال ۱۳۵۳؛ آقا رضای گل، این دست کجه، بزن بریم دزدی، پری خوشگله، جوانمرد، حسین آژدان، دختران بلا- مردان ناقلا، عروس پابرهنه، کوثر، گروگان، گل پری جون، گلنسا در پاریس، ماجراجویان خشن، مرغ همسایه، میرم بابا بخرم، ناجورها.
در سال ۱۳۵۴؛ اخم نکن سرکار، تیرانداز، جنجال، دو آقای با شخصیت، رانده شده، راننده اجباری، سارق، قسم، مادر دوستت دارم، مرد ناآرام، همت.
در سال ۱۳۵۵؛ با هم ولی تنها، بابا گلی به جمالت، تنها حامی، جاهل و رقاصه، خانم دلش موتور می خواد، راز، راننده ی سربلند، شادیهای زندگی، شوهر جونم عاشق شده، عنتر و منتر، غیرت، قادر، گل خشخاش، مادر جونم عاشق شده.
در سال ۱۳۵۶؛ رفاقت، روزهای بی خبری، سه دلباخته، عشق و خشونت، فقط آقا مهدی می تونه، مرد خدا، مشکل آقای اعتماد، نان و نمک، همراهان، یکی خوش صدا یکی خوش دست.
در سال ۱۳۵۷؛ به دادم برس رفیق، زخم خنجر رفیق، زرخرید، سرنوشت سازان، نمک نشناس. منبع
معین در شهر دوشنبه، پاکستان
معین
معین، آواز خوان مشهور ایرانی مقیم لس آنجلس آمریکا، بامداد روز پنجشتبه، 18 زوئن، وارد شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان شد. معین در نخستین روز سفر به تاجیکستان، از شهر حصار، واقع در 20 کیلومتری غرب شهر دوشنبه، دیدن کرد و با مناطق خوش منظر این وادی، بخصوص آثار تاریخی قلعه حصار آشنا شد.
معین تاکید کرد که حدود 25 سال آرزوی سفر به تاجیکستان را داشته است. وی می گوید: تاجیکستان را خیلی دوست دارم و با این کشور افسانه ای از دیر باز به طور غایبانه آشنا هستم. هم اکنون می خواهم بار دیگر برای یک هفته به تاجیکستان بیایم و بدون اجرای کنسرت، از این کشور دیدن کنم.
کنسرت معین در روزهای 20 و 21 ژوئن در تالار کاخ باربد شهر دوشنبه برگزار می شود و فرزانه خورشید نیز در آغاز این برنامه دو آهنگی اجرا خواهد کرد. شفیق قیام، رئیس شرکت قیام اینترتایمنت، که از دست اندرکاران سفر معین به تاجیکستان است، هدف سفر معین را اجرای کنسرت هنری برای هوادارانش در تاجیکستان عنوان کرد.
مقصد اصلی از برگزاری این برنامه های کنسرتی در آن است که محبت همزبانان مثل مردمان ایران، افغانستان و تاجیکستان را باز هم قوی تر و صمیمی تر بسازیم. ما یک مردم هستیم، با یک زبان حرف می زنیم، در یکجا به هم آمده به ترانه های دل همدیگر گوش می دهیم.
معین
معین، از مشهورترین آوازخوان های ایرانی است که سرودهای او در میان فارسی زبان های جهان از محبوبیت زیاد برخوردار است. هواداران ترانه های معین در تاجیکستان نیز خیلی زیادند و گفته می شود که کنسرت این آوازخوان سرشناس تا مدت ها در خاطرها باقی خواهد ماند. سازماندهندگان کنسرت معین اعلام کرده اند که کلیه بلیت های برنامه موسیقی این آوازخوان سرشناس فروخته شده اند. منبع
متوسلانی: فکر میکردیم بعد از انتخابات شرایط برای اکران این فیلم
بهتر شود که بدتر شد!
محمد متوسلانی
محمد متوسلانی گفت: خوشحالم بعد از سال ها با فیلمی به سینما برگشتم كه به طرف ابتدال نرفته و روی پای خودش ایستاده است. این كارگردان كه فیلم هر چی تو بخوای را در حال اكران دارد، فیلمش را بیادعا خواند و اظهار داشت: بعد از فیلم دوروی سكه نمیخواستم با هر شرایطی به فیلمسازیام ادامه بدهم و منتظر شدم تا شرایط بهتر شود، اما بدتر شد و دیدم زمان زیادی است كه فیلم نساختهام و داره حرفهام از یادم می رود.
هرچی تو بخوای با سینمای مورد نظرم فاصله زیادی دارد و به حداقل خواستهام رضایت دادم. متوسلانی سناریو این فیلم را در زمان خودش بسیار نو خواند و گفت: فیلم زمینه یك كار حادثهای شهری داشت كه سعی كردم با لحن شیرینی آن را بیان كنم. در واقع فیلم یك اثر حادثهای اجتماعی است كه لحن شیرینی دارد و در رده فیلمهای كمدی قرار نمیگیرد.
متوسلانی كه به عنوان بازیگر نیز فعالیت دارد درباره عدم حضورش در این فیلم اظهار داشت: من از زمانیكه به طرف فیلمسازی جدی رفتم، دیگر دوست نداشتم در فیلمهای خودم بازی كنم وتمام نیرویم را برای كار جدیتر پشت دوربین گذاشتم تا كنترل بیشتری داشته باشم.
این كارگردان با ابراز نارضایتی از شرایط اكران فیلمش گفت: ما امیدواربودیم با پایان انتخابات شرایط اكران عادی شود كه متاسفانه بدتر شد و فیلم در بدترین وضعیت اكران میشود. وی تصریح كرد: سعی كردم هرچی تو بخوای علی رغم جنس آن كه متعلق به سینمای میانه است، اسیر كلیشهها نشود و دلم میخواست اثری از تفكرم در آن دیده شود و تلاش شد فرمولهای موفقی كه تجربه شده در این فیلم تكرار نشود.
متوسلانی درباره كار آیندهاش نیز مطرح كرد:هركاری را نخواهم ساخت و اگر حداقلها فراهم شود تا ذهنیت خودم را پیاده كنم، فیلمی را خواهم ساخت. این فیلم كه پیش از این آخر هفته نام داشت دربارهی راننده جوانی است كه ماشینش توسط دختری به سرقت میرود و جوان اگر ماشین را كه متعلق به صاحب كارش است، ظرف 24 ساعت پیدا نكند كار، اعتبار و آبرویش را از دست میدهد.
در این فیلم لادن مستوفی، مجید صالحی، ساعد هدایتی، علی كاظمی، بهمن دان، محمد ابهری، سعید پیردوست، زهره صفوی و حسن شكوهی به ایفای نقش میپردازند. فیلم نامه چهاردهمین ساخته متوسلانی توسط خشایار الوند به نگارش درآمده و هوشنگ نورالهی نیز تهیه كنندگی آن را برعهده داشته است. كفشهای میرزا نوروز، جستجوگر و دو روی سكه از ساختههای قبلی متوسلانی است. منبع
موسیقی محاکمه در خیابان را نوستالژیک ساختم، چون شبیه
کارهای قبلی کیمیایی است
مسعود کیمیایی
فرزین قرهگوزلو گفت: فیلم محاكمه در خیابان تماشاگر را به یاد فیلمهای قدیمی كیمیایی میاندازد و موسیقی این فیلم هم قطعا باید این نوستالژی را ایجاد كند. فرزین قرهگوزلو آهنگساز فیلم در مورد آخرین فعالیتهای خود گفت: ساخت موسیقی فیلم محاكمه در خیابان جدیدترین ساخته مسعود كیمیایی را در استودیو پاپ به پایان رساندم و میكس نهایی موسیقی و فیلم نیز توسط اسحاق خانزادی به انجام رسیده است.
وی در مورد موسیقی فیلم محاكمه در خیابان و شباهت آن به دیگر ساختههای خودش گفت: این موسیقی هیچ شباهت یا ارتباطی به موسیقی فیلم رئیس كه برای آقای كیمیایی ساختهام ندارد چون فیلمها هیچ شباهتی به هم ندارند. فیلم محاكمه در خیابان تماشاگر را به یاد فیلمهای قدیمی كیمیایی میاندازد و موسیقی هم قطعا باید این نوستالژی را ایجاد كند. به همین خاطر تلاش كردم فضای خوبی را با موسیقی خود ایجاد كنم و علاقمندان به كیمیایی بتوانند حسی نوستالژیك را به صورت توأمان از موسیقی و تصویر فیلم دریافت كنند. تمام موسیقی این فیلم زنده گرفته شده و در اركستراسیون آن نیز از سازهای اركستر كلاسیك به همراه سازهای ایرانی استفاده شده است. منبع
شجریان بار دیگر رادیو و تلویزیون را از پخش آثارش منع کرد
محمدرضا شجریان
محمد رضا شجریان، استاد آواز ایران در نامه ای به رادیو و تلویزیون ایران نسبت به پخش آثارش از این رسانه اعتراض کرده است. آقای شجریان در این نامه که خطاب به عزت الله ضرغامی رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشته شده، از رادیو و تلویزیون که به گفته او مستمرا سرودهای میهنی او را پخش می کنند، خواسته از این کار خودداری کنند.
او در این نامه نوشته، سرودهایی که خوانده به ویژه سرود ای ایران ای سرای امید متعلق به سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد. محمد رضا شجریان اعلام کرده سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچ یک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند.
آقای شجریان گفت: هر بار که صدای خود را از این رسانه می شنود احساس شرم می کند و بدنش می لرزد. او بار دیگر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی خواست با پخش آثار او به حق و حقوقش تجاوز نکنند چون نمی خواهد صدایش را در صورت او و مردم امثال او بزنند.
رادیو و تلویزیون ایران در ایام انتخابات ریاست جمهوری و بعد از اعلام نتایج اقدام به پخش مداوم سرودهایی با محوریت ایران، وطن و میهن می کند که سرودهایی که آقای شجریان به آنها اشاره کرده و برخی ترانه های محمد نوری از آن جمله است. این در حالیست که این ترانه ها و سرودها در ایام عادی با این حجم از رادیو و تلویزیون پخش نمی شوند. این اولین بار نیست که آقای شجریان صدا و سیما را از پخش آثارش منع کرده، او در سال ۷۴ هم همین در خواست را کرده بود. منبع
گزارشی از فروش جدیدترین فیلم ایرج قادری
ایرج قادری
آمار فروش گیشهی سینماهای تهران تا 31 خرداد ماه از سوی بنیاد سینمایی فارابی اعلام شد. فیلم سینمایی پاتو زمین نذار به كارگردانی ایرج قادری در 37 روز نمایش در 7 سینما به فروش 120 میلیون و 374 هزار تومانی دست یافت.
فیلم پاتو زمین نذار براساس فیلمنامهای از سیروس تسلیمی داستان مردی است كه از قدرت و وضعیت مالی خوبی برخوردار است، اما اتفاقی باعث دگرگونی و تحول در زندگی او میشود.
ایرج قادری، شیلا خداداد، مهرانه مهینترابی، مهدی سلوكی، میرطاهر مظلومی، سحر ریحانی، حشمت آرمیده، شهرام تیموریان در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
ایرج قادری گفته است: ساخت داستانهای اجتماعی مانند نان شب است كه همه دغدغه آن را دارند و مردم در این فیلمها خودشان را میبینند. او همچنین با بیان اینكه ساخت اینگونه فیلمها سهم ما از سینماست، مطرح كرد: من چیز دیگری بلد نیستم و نمیتوانم كمدی یا اكشن بسازم و علاقهمندم معضلات اجتماع و دغدغه خانوادهها را در فیلمهایم نشان بدهم. منبع
بیستمین سالگرد درگذشت عبدالعلی وزیری
زنده یاد عبدالعلی وزیری
محمود خوشنام: موسیقی سنتی ایران در جریان نوسازی های یکصد سال اخیر، چهره های ریز و درشتی را پرورانده است که همه کدام به سهم خود نقش سازنده ایفا کرده اند. در این میان جاذبه چهره های درشت تر، دیگران را در سایه قرار داده است. عبدالعلی وزیری که چهارم خرداد ماه امسال مقارن با بیستمین سالروز درگذشت اوست، یکی از آن هاست.عبدالعلی، پسر عموی علینقی وزیری استاد نام آور موسیقی ملی، در سال 1290 در تهران زاده شد و از نوجوانی، از همان سالی که پسر عمویش مدرسه موسیقی خود را بنیاد کرد. درسال 1302 به فراگیری موسیقی (تار و آواز) پرداخت و چنان پیش رفت که دو سال بعد می توانست در کلوب موزیکال وابسته به مدرسه موسیقی، آفرینده های پسر عموی خود را بخواند.
وزیری بزرگ (علینقی) در آن سال ها در جستجوی خوانندگان زن و مردی بود که از عهده خواندن ساخته های او برآیند. خوانندگانی که معتاد به اجرای شیوه های مطلقا سنتی نشده باشند و صدایی و ذهنی انعطاف پذیر در اجرای قطعات نو آورانه داشته باشند. او اندیشیده بود که صدای عبدالعلی را همان گونه که می خواند پرورش دهد. صدایی بود بکر و تازه و با طراوت و عبدالعلی نیز شور و شوق بسیاریبرای این پروراندن داشت.
کوشش و جستجوی وزیری برای یافتن صدای سازگار زن نیر به زودی به نتیجه رسید. حسین سنجری آموزگار تار در مدرسه موسیقی، روح انگیز را یافت و کوشید او را قالب همه خواننده ای در آورد که وزیری می خواست. راه هموار شده بود. وزیری از آن پس می توانست آفریده های خود را - و از آن راه - طرح ها و شیوه های ابتکاری خود را به جامعه بشناساند.
عبدالعلی اگر چه در تارنوازی نیز پیشرفت هایی پیدا کرد و به قول خالقی تارش زنگ تار استادش را داشت، ولی پشتکار لازم را برای ادامه کار نداشت. شاید هم نیاز مبرم به خواننده همه توجه عبدالعلی را به سوی آواز کشاند.
وزیری بزرگ تا پیش از پرورش یافتن عبدالعلی، قطعاتی را که می ساخت، خود می خواند. صدایی پخته در مایه باریتون داشت و در سال های تحصیلی در پاریس و برلین، یکی دو کلاس آواز را نیز تجربه کرده بود. نمونه هایی از صدای او، تنها یا همراه با صدای روح انگیز در قالب دوئت در صفحات قدیمی ضبط شده است. با پرورده شده عبدالعلی، وزیری جانشینی برای خود در آوارخوانی پیدا کرد که شاید صدایش از نظر سازگاری با موسیقی سنتی ایران بر صدای خود او نیز برتری داشت.
روح الله خالقی صدای عبدالعلی را بسیار ستوده و آن را به ویژه در اجرای آثاری به سبک موسیقی وزیری منحصر به فرد نامیده است. تا کنون هیچ خواننده ای نتوانسته است آهنگهای کلنل (وزیری) را به خوبی او بخواند. جدا از صدای خوش و تعلیمات کافی، خالقی درک و دریافت تیز عبدالعلی را نیز دلیل منحصر به فرد بودن خوانده های او می داند: عبدالعلی وزیری آهنگ های کلنل را خوب می فهمید. چون از خردسالی با استاد بود و روش خواندن خود او را نیز دیده بود.
او با صدای گرم مطبوعی که داشت به زودی بر رونق کار ارکستر مدرسه موسیقی افزود و شنوندگانی که صدای او را می پسندیدند راحت تر آهنگ های نو آورانه کلنل را می پذیرفتند.
در میان این آهنگ ها چند تایی با اجرای عبدالعلی با استقبال بسیار روبرو شد. مثل خریدار تو، گوشه نشین و نیم شب که بر روی غزلیاتی از سعدی و حافظ نهاده شده، نی که روی مثنوی معروف مولوی نشسته است و غمگین در پیوند با شعری از رودکی.
عبدالعلی وزیری چند سالی از فضای موسیقی دور شد. با شبه کودتایی که در هنرستان عالی موسیقی پیش آمد و غلامحسین مین باشیان به جای وزیری نشست، یاران نزدیک او از جمله عبدالعلی نیز به راه های دیگر رفتند. عبدالعلی شش سالی را از 1314 تا 1320 به کارهای غیر موسیقایی روی آورد. دو سالی در بانک سپه، دو سالی دیگر در بانک ملی و دو سه سالی را در بنگاه راه آهن دولتی گذرانید.
در سال 1320، سال بازگشت علینقی وزیری به هنرستان و اداره موسیقی کشور، عبدالعلی نیز به فضای خود رجعت کرد. علاوه بر این از سال 1322 به همکاری با رادیو ایران پرداخت و اهل بایگانی و حافظه می گویند که نخستین خواننده مردی است که در برنامه گلها، آواز خوانده است.
حالا که به اینجا رسیدیم بد نیست این را هم بگوییم که عبدالعلی وزیری به کاشف و پرورنده صداهای ناب دیگری نیز بوده و یافته ها را به رادیو هدیه کرده است. نخستین صدا از آن غلامحسین بنان بود که با او دوستی داشت و از حسن خداداده اش با خبر بود. او را به اداره موسیقی کشور می برد و به خالقی معرفی می کند. خالقی نیر کلنل را در جریان می گذارد و هر دو مجذوب صدای بنان می شوند.
در نتیجه بنان از اداره کل غله و نان به اداره رادیو منتقل می شود و کلنل مفسر تازه نفسی برای آثار خود پیدا می کند. دومین صدا از آن دختر جوانی بود که از بابل آمده بود و معلم موسیقی مدرسه، آن را کشف کرده بود. این دختر را نیز به اداره موسیقی کشور می برند و به خالقی معرفی می کنند و خالقی پرورش صدای او را ره عبدالعلی وزیری می سپارد. این همان خواننده ای است که بعدها خالقی نام دلکش را بر او نهاد و به سرعت از شهرگان آفاق موسیقی ایران شد.
خالقی در مورد عبدالعلی افسوس می خورد که قدر صدای خود را نداسته و آن گونه که باید از آن نگهداری نکرده است، ظاهرا اشاره خالقی به اعتیاداتی است که خواننده پرقریحه را از پیشرفت های بیشتر باز می داشته است. باهمه این حرف ها، نام عبدالعلی وزیری در فهرست راهگشایان موسیقی نو آورانه سنتی باقی خواهد ماند.
الوند به زودی تصویربرداری مونا را شروع میکند
سیروس الوند
تصویربرداری اپیزود مونا از مجموعه خستهدلان به کارگردانی سیروس الوند به زودی آغاز میشود. محسن شایانفر تهیهکننده این مجموعه گفت: تصویربرداری اپیزود وروجک تمام شده و به زودی تصویربرداری اپیزود مونا شروع میشود. سیروس الوند تدوین مجموعه را انجام میدهد.
داود رشیدی، علی نصیریان، مسعود رایگان، رامتین خداپناهی، بهرام شامحمدلو، آنا نعمتی، حسین یاری، سیروس ابراهیمزاده، کورش تهامی، مونا فرجاد، امیرمحمد زند، پردیس افکاری، سعید پیردوست، ابراهیم آبادی، عارف لرستانی و سیما مطلبی بازیگران مجموعه و استاد، حبیب، اسفندیار و راحله تعدادی از اپیزودهای این مجموعه هستند که برای شبکه یک تولید میشود. منبع