مجله شماره 123
ویگن، هنرمندی برای همیشه
زنده یاد ویگن
ویگن یکی از اولین خواننده های موسیقی پاپ ایران بود و آنقدر نوآور و پر طرفدار و محترم بود که بعد از سال 57 هم در روزنامه ها و مجلات و حتی رادیو هم، هر وقت در باره ی پیشینه ی موسیقی پاپ حرفی به میان می آمد، از او یاد می شد. حتی وقتی درگذشت، روزنامه ی همشهری، خبر درگذشت او را منتشر کرد و بعد ها هم در همان روزنامه، یادداشتی دیدم درباره ی او و ترانه ی بارون بارون، زمینا تر می شه.
با اینکه کوچکتر از آنی هستم که بخواهم با صدای او خاطره ای ویژه داشته باشم اما هنوز گفتگوی او با یکی از رادیوهای بیگانه را در سال های آغازین دهه هفتاد، به خوبی به یاد دارم، زمانی که هنوز آنچنان پای گیرنده های ماهواره ای به ایران باز نشده بود و تنها وسیله ی شنیدن زنده ی صداهای محبوب پدران و مادرانمان، رادیو بود، ویگن در آن گفتگو، به جوانان اندرز می داد که بجای مصرف الکل و مخدر، همیشه دنبال ورزش کردن باشند تا هم، تن سالمی داشته باشند و هم، روان سالمی. بعدها که او را در ویدیوها دیدم تا سال های آخر حیاتش، علاوه بر صدای دلنشینش، آنچه باعث می شد او را دوست داشته باشم دیدن مردی سالمند بود که نشانی از سالمندی نداشت و مانند جوانی شاداب، دیدنش شادی بخش بود و امیدوار کننده به زندگی. معلوم بود او بر خلاف بسیاری، تنها اندرز نمی داد بلکه خودش ورزشکار بود و جدا از آن انسان سالمی.
فریدون فرخزاد، درباره ی وظیفه ی یک خواننده چنین می گوید: وظیفه ی یک خواننده چیه؟ با آوازهاش، نه تنها به مردم شوق و امید زنده بودن بده، بلکه امید به فردا رُ هم به اونها تفهیم کُنه و به اونها حالی بکنه که فردایی هم هست و این فردا رُ باید بهتر ساخت، نه برای خودمون، نه حتما برای خودمون، برای بچه هامون، برای بچه های بچه هامون. به نظرم ویگن بهترین نمونه ی خواننده ای است که خواندنش امیدوار کننده است، زندگی بخش است، شادی فزاست.
در ادامه خاطراتی درباره ی شخصیت و هنر ویگن را از زبان استاد میلاد کیایی، سنتور نواز برجسته – کسی که به استاد بابک بیات، نُت را آموخت - بخوانید:
یکی از چهره های مهم موسیقی پاپ، ویگن بود. ویگن را برای اولین بار، در سال 1338 دیدم، در یکی از باشگاه هایی که کنسرت می داد، ولوله ای به پا شده بود، چون واقعا در اوج شهرت و محبوبیت خوانندگیش بود، عاشقان و طرفداران بسیار زیادی داشت ...، این آدم خیلی دوست داشتنی بود. هیچ وقت غرور، وجود این مرد را فرا نگرفته بود، (غرور مترادف است با سقوط). یکی دیگر از ویژگی های ویگن، این بود که هیچ وقت پولی که از رادیو، تلویزیون می گرفت یا از کنسرت هایش به دست می آورد، منزل خودش نبرد و خرج رفقایش می کرد یا مثلا در جایی که می خواند، سر میزی که یک عده از دوستانش بودند، پول آن میز را حساب می کرد، حتی شاید آن پولی که باید می پرداخت، خیلی بیشتر از حقی بود که آنجا دریافت می کرد، ضمنا او بدون تظاهر، به نیازمندان کمک می کرد. این چیزهایی بود که به دفعات دیدم نه آنکه شنیده باشم، بسیار لوطی مسلک، دوست داشتنی، اینهاست که می ماند و ارزشمند است. به همین دلیل ویگن، تا آخرین لحظه ی حیاتش آدم ثروتمندی نبود، در حالیکه در اوج شهرتش، درآمد بسیار هنگفتی داشت. خیلی انسان فروتن و افتاده ای بود، تیپ و هیکل قشنگی هم داشت و به همه احترام می گذاشت، یعنی وقتی، فی المثل می خواست برود کنسرت بدهد، به آن نگهبان دم در، به محض رویت، سلام می کرد، دست می داد، احترام می گذاشت، به کارگرهای یک میهمانی یا ضیافت، یا جایی که می رفت، کاباره یا کنسرت، فرقی نمی کرد، به همه احترام می گذاشت، احترامی که به مدیر موسسه می گذاشت، به عوامل اجرایی و کارگرها هم همان احترام را می گذاشت.
دیدارهای بسیار زیادی با او داشتم و آخرین دیداری که داشتم، دسامبر سال 1994 در آمریکا بود که خوشبختانه، همانجور خوب مانده بود، موهایش همه یکدست سفید نقره ای و خوش تیپ تر از گذشته شده بود، کاباره تهران لس آنجلس، در واقع تنها جایی بود که ایرانی ها می توانستند بروند و همدیگر را ببینند و یک موسیقی ایرانی بشنوند. ویگن در آنجا می خواند، با همان حالت، همان احساس و برخورد قشنگ و زیبا. او در چند میهمانی خصوصی که ما را دعوت نموده بودند، لطف کرد و آمد، حتی یک قطعه هم با سنتور من خواند.
آهنگ مهتاب، یکی از معروفترین ترانه ها (در گام دو مینور) اولین کارش بود و با آن مشهور شد. این مرد فن بیان می دانست، تلفیق شعر و آهنگ را بخوبی می دانست و به گونه ای روان ارائه می داد. با وجود اینکه ارمنی بود، ولی هنگام خواندن، لهجه نداشت، صدایش را همه می پسندیدند، نه اینکه فقط نسل جوان یا نوجوان، بلکه همه پسند بود و چون شخصیتی مهربان و دوست داشتنی داشت، بیشتر از همدوره هایش توانست در دلها بنشیند.
ویگن، گیتار هم می زد. این مهم است که خواننده، موسیقی را بشناسد، جای صدای خودش را بداند که در چه گامی است، او به آهنگساز و نوازنده ها می گفت که مثلا، محدوده ی صدای من از این نت تا این نت است. وسعت صدای ویگن، 4 دانگ بود. کلام را خیلی مفهوم ادا می کرد، تلفیق شعر و آهنگش، بسیار خوب بود، بعد، رعایت نُوانس ها، جایی که باید صدا را بالا برد یا پایین، اصطلاحا می گویند، فورته، پیانو، همه اینها را بخاطر حس قوی ای که داشت، خوب اجرا می کرد و در این سبک، نوآور و بدعت گذار بود. صدها خواننده ی موزیک پاپ آمدند، ولی می بینیم که نام و صدای ویگن، جایگاه خودش را برای همیشه محفوظ نگهداشته است. روانش شاد و یاد و خاطره اش، همواره گرامی باد.
كنسرت سیمین غانم از 26 خرداد ماه
سیمین غانم
گروه موسیقی بانوان ارکیده با اجرای قطعات جدیدی اجرای خود در تالار وحدت را آغاز میكند. گروه اركیده دراین اجرا علاوه بر قطعات قدیمی، قطعات جدیدی همچون زن ایرانی، مادر، الهی وطوفان بداهه را با اشعاری از روزبه بمانی، حمید نصراللهی و فهیمه رادمند اجرا خواهد كرد.
در این گروه كه سرپرستی آن را ارکیده حاجیوندی برعهده دارد، ارمغان حاجیوندی به عنوان نوازنده پرکاشن و همخوان، ارغوان حاجیوندی نوازنده گیتار باس و همخوان، مریم نیکبین نوازنده پیانو و کیبورد، مونیکا لوران نوازنده ویلن، شادی دوست نوازنده فلوت، ساره عظیمی نوازنده گیتار، دنیا حاجیوندی نوازنده ویولن آلتو و همخوان، آرمیتا جعفری نوازنده درام و ارکیده حاجیوندی خواننده و نوازنده سنتور هستند.
گروه اركیده اجرای خود را از 18 خرداد ماه ویژه بانوان آغاز میكند و به مدت سه شب تا 20 خرداد ماه ساعت 17 تا 19 در تالار وحدت كنسرت میدهد.
در ادامه برنامهی اجراهای موسیقی ویژه بانوان، سیمین غانم نیز از 26 تا 28 خرداد ماه در تالار وحدت كنسرت دارد. غانم نیز در این برنامه قطعاتی همچون گل گلدون، پرنده، مرد من، قلک چشمات و ... اجرا میكند. سارا احمدی به عنوان نوازنده دف، آزاده شمس نوازنده ویلن و فریبا جواهری به عنوان نوازنده پیانو او را در این اجرا همراهی خواهند کرد. منبع
محاكمه در خیابان تجربهای ویژه در کارنامه کیمیایی
مسعود کیمیایی
صداگذار فیلم سینمایی محاكمه در خیابان این فیلم را تجربهای ویژه در کارنامه سینمایی کیمیایی دانست. اسحاق خانزادی در گفتگویی گفت: به دلیل طولانی شدن مقدمات کار صداگذاری محاكمه در خیابان از اواخر هفته شروع میشود. با توجه به فضای فیلم، خیابانی بودن نماها و جنس کار صداگذاری سخت و وقتگیر است. اوایل تیر صداگذاری به پایان میرسد و فیلم برای شرکت در جشن خانه سینما مشکل ندارد.
محاكمه در خیابان تجربهای ویژه در کارنامه مسعود کیمیایی است. ساخت فیلم خیابانی در مکانهای شلوغ و پررفت و آمد ساده نیست. اغلب نماها در خودرو فیلمبرداری شده است. کیمیایی در هر فیلم دنبال تجربه و نوآوری است و سابقه و اعتبار فیلمسازی او را نمیتوان نادیده گرفت.
خانزادی با اشاره به اینکه به عنوان عضوی از خانواده سینما برای به ثمر رسیدن تلاشهای کیمیایی در تولید فیلمی خوب با علاقه و عشق کوشش میکند، درباره صداگذاری فیلم نویسنده نیز گفت: صداگذاری این فیلم به پایان رسیده و پس از آن صداگذاری محاكمه در خیابان آغاز میشود.
پولاد کیمیایی، حمیدرضا افشار، حامد بهداد، شبنم درویش، محمدرضا فروتن، نیکی کریمی، شقایق فراهانی، نگار فروزنده، محمد مؤید، اکبر معززی و علیاصغر طبسی در محاكمه در خیابان بازی میکنند. فیلم داستان کارگر جوان یک تعمیرگاه است که میخواهد با دختری ازدواج کند. او چند ساعت پیش از عروسی میشنود عروس قبل از او روابطی با مردی داشته است. منبع
مرتضیاحمدی: در كار دوبله گزیده كار شدم
مرتضی احمدی
مرتضی احمدی پیشكسوت عرصه بازیگری و دوبله در مورد فعالیتهای اخیرش، گفت: خیلی گزیدهكار شدم و مثل بازنشستهها میمانم اما با این تفاوت كه بازنشسته بدون حقوق هستم.
وی در ادامه افزود: اخیرا فیلم سینمایی گمشده ساخته دیوید كیلینیز را در شبكه اول سیما دوبله كردهام كه همكارانم در دوبله این فیلم عبارتند از: پرویز ربیعی، ناصراحمدی، ناصرطماسب، كامبیزشكوفنده، علیرضا دیباج و...
وی در ادامه افزود: ناصر طهماسب مدیر دوبلاژ گمشده است. این روزها مشغول تهیه و تنظیم كتاب ها و موسیقی روحوضی هستم كه عبارتند از: ترانه نامهربونی، ترانه روحوضی سیاه، عذرا خانوم، جعفر طاقی، گل پری، اصفهان، الم شنگه و ...
وی در پایان در ارزیابی خود از شرایط حاكم بر دوبله كشور، افزود: از دوبلههای جدید اصلا راضی نیستم و باید از تجارب قدیمیها استفاده كرد.
فیلمبرداری مستند، «قیصر، 40 سال بعد»
منوچهر اسماعیلی، مسعود کیمیایی، جمشید مشایخی، عباس شباویز و مازیار پرتو
مستند قیصر، 40 سال بعد با حضور مسعود كیمیایی، مازیار پرتو، منوچهر اسماعیلی، عباس شباویز و جمشید مشایخی مقابل دوربین رفت. این مستند به كارگردانی مسعود نجفی در چهلمین سال ساخته شدن قیصر به واكاوی این فیلم و علت ماندگاری و جریانسازیاش در سینما ایران میپردازد.
در اولین روز تصویربرداری این فیلم كه در خانه عباس شباویز تهیهكننده قیصر انجام شد، جمشید مشایخی بازیگر، منوچهر اسماعیلی مدیر دوبلاژ و گوینده نقشهای قیصر و خاندایی، مازیار پرتو مدیر فیلمبرداری و تدوینگر و مسعود كیمیایی نویسنده و كارگردان این فیلم حضور داشتند.
مسعود کیمیایی و جمشید مشایخی
مسعود كیمیایی بعد از پایان اولین روز تصویربرداری قیصر، 40 سال بعد نوشت: برای چهلمین سال ساخته شدن فیلم قیصر به همت شما، یك جایزه مهم بود كه ماندگاری خودش را میسازد، دستساز نیست لطف كردید.
جمشید مشایخی هم آورده: چهلسالگی قیصر را جشن گرفتهاند و چهل سال از عمر ما گذشت و به قول مسعودخان كیمیایی همه كسانی كه در این فیلم شركت داشتند عاشق هم بودند. عباس شباویز هم اظهار داشت: قیصر یك حماسه بود كه دیگر تكرار ندارد. منوچهر اسماعیلی نوشت: دیدار عاشقان موهبتی بود كه مسببش قیصر بود. مازیار پرتو هم در یادداشتش آورد: آرزوی من برآورده شد بعد از سالها همدلان و عاشقان سینما و قیصر را دوباره زیارت كردم.
عوامل مستند قیصر
تصویربرداری این مستند كه برای حضور در سومین جشنواره فیلمهای مستند سینما حقیقت آماده میشود با حضور مسعود كیمیایی در لوكیشنهای قیصر در تهران ادامه پیدا میكند و سایر عوامل فیلم و سینماگران دیگر نیز درباره آن به اظهارنظر خواهند پرداخت.
مرحله جدید کار سلی: تلفیق تجربه و صدای پخته تر با ابتکارات نوین
سلی
سوریه کبیری: رستوران - بار لولا در خیابان داندس غربی مملو از جمعیتی بود که نشسته در پشت میزها و یا ایستاده بر پا، در انتظار به سر می بردند که هنرمند پیشکسوت سلیمان واثقی (سلی) برنامه خود را آغاز کند. سلی در بین استقبال پرشور حضار به روی صحنه آمد. او در آن شب هفت ترانه اجرا کرد، که اشعار آنها سروده شاعرانی مانند بیدل دهلوی، حافظ، سهراب سپهری، فخرالدین عراقی، مولوی، و دکتر نوربخش بودند. همچنین یک ترانه محلی بوشهری نیز خواند.
واجما سرور خواننده جوان افغان هم در عین همراهی با سلی در برخی از کارهایش، خود ترانه ای به نام گاهی اوقات را به زبان انگلیسی اجرا کرد. در بینابین اجراها، اعضای ارکستر نیز به حضار معرفی شدند.
برنامه های سلی و تک آهنگ واجما با استقبال بسیار خوب حاضرین روبرو گردید، که برخی از آنها ایرانی نبودند. جیمیلی جانسون خانم جوانی که در حال ایستادن همراه با ترانه های سلی زمزمه می کرد و لذت می برد، به ایران جوان گفت: دانشجوی دانشگاه تورنتو هستم. من همدانشکده ای ها و همکلاسی های ایرانی زیادی دارم. چندین بار با آنها به کنسرت خوانندگان ایرانی رفته ام. اما راستش کار خوانندگان نسل جدید ایرانی را نمی پسندم. چراکه نسخه برداری توأم با نداشتن شناخت از کار خوانندگان غربی می باشد. به همین سبب ترانه هایشان مطلقا به دلم نمی نشینند. در نوروز یکی از دوستانم دعوتم کرد که برای شنیدن ترانه های سلی به رادیو سی بی سی گوش کنم. وقتی کارهای او را شنیدم، تأثیر خوبی بر من داشت. بنابراین از دوستم خواستم که اگر سلی اجرای زنده داشت، مرا در جریان بگذارد.
او در پاسخ به این پرسش که حالا این برنامه را چگونه ارزیابی می کنی، خاطرنشان کرد: گرچه می دانم کار او نیز با آنچه در ایران موسیقی سنتی و اصیل تلقی می شود تفاوت دارد، اما از شنیدن ترانه هایش لذت زیادی می برم. در واقع باید بگویم که نه تنها مانند خوانندگان موج نو از غربی ها تقلید ناقص نمی کند، بلکه در کار اصیل خود نیز ابتکار به خرج می دهد.
سلی در آن شب نه تنها افرادی را به سالن اجرا کشاند که او را از پیش از انقلاب به خاطر دارند، بلکه جوانان زیادی را هم گرد آورد که از محبوبیتش در بین این نسل حکایت می کند. بهمن مرادی دانشجوی دانشگاه یورک در مورد این اجرا به ایران جوان گفت: از برنامه امشب خیلی خوشم آمد. صدای سلی بسیار گرم و پخته بود، و نوازندگان نیز با تسلط کار خود را انجام دادند. واجما هم که از همدانشکده ای های خودمان است. البته وقتی در دانشگاه با او حرف می زدم، اصلا فکر نمی کردم که صدایش اینقدر زیبا و دلنشین باشد.
او حضور تعداد زیادی از همدانشکده ای هایش که اغلب دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بودند در برنامه سلی را، نشانگر رشد فکری آنها دانست. مرادی افزود: من گاهی اوقات از روی دلتنگی به کنسرت خوانندگان لس آنجلسی هم می روم، که برای اجرای برنامه به تورنتو می آیند. جالبست بگویم که این کار را برغم میل باطنی خود انجام می دهم. اما هیچیک از افرادی که امشب در این سالن حضور دارند، برای دیدن و شنیدن آن کنسرت ها نمی روند. لذا همین حضور پرشمار دلیل دیگری است، که نشان می دهد سلی سری از سر آن خوانندگان جدا دارد.
اما در بین حضار کسانی هم بودند، که به برنامه انتقاد داشتند. خانم پوران کسمایی یکی از این افراد محسوب می شد. او در این پیوند خاطرنشان کرد: بیش از دو دهه است که در تورنتو اقامت دارم. من به دلیل علاقه به موسیقی های اصیل ملل مختلف، در بسیاری از کنسرت های ملت های گوناگون حضور داشته ام و به قول معروف در نقطه ای ایستاده ام که سره را از ناسره تشخیص می دهم. امشب اجرای سلی به هیچوجه حرفه ای نبود.
به اعتقاد خانم کسمایی سبب این غیرحرفه ای بودن، تمرین کم دسته جمعی گروه و خواننده با یکدیگر است. چراکه خاطرنشان کرد: از نحوه اجرا کاملا مشخص می باشد، که وقت کافی برای تمرین جمعی صرف نشده است. او استدلال نمود که در همین مکان شاهد اجرای برنامه زمستان- نوروز سلی با گروه لیان بوده است. به گفته وی آن اجرا، با این برنامه تفاوت زیادی داشت. زیرا نوازندگان و خواننده در هماهنگی خوبی برنامه خود را اجرا کردند. خانم کسمایی به ویژه تار زدن آقای کوشکانی در برنامه پیشین را ستود، و افزود: اجرای حرفه ای و هماهنگ پیشین به خوبی نشان می دهد که اگر سلی با اعضای ارکستر خود بیشتر تمرین کند و در نتیجه هماهنگ تر عمل نماید، حاصل کار شنیدنی و قابل قبول خواهد بود. اما اجرای بدون تمرین کافی، به کار ناقص امشب منجر می شود.
ولی دوست این خانم، نظری کاملا مغایر با وی داشت. او خاطرنشان نمود: زمانی که سلی کار خود را آغاز کرد، من دانش آموز اول دبستان بودم. اما والدینم ترانه های او را دوست داشتند. به تدریج که خودم بزرگتر شدم، گرمی صدای سلی مرا هم جذب کرد. او از همان زمان هم کارش با دیگر خوانندگان مثل شهرام شب پره تفاوت داشت، که اینک از بهترین های خارج از کشور محسوب می شود. همین تفاوت هم باعث شد که پس از خروج از ایران، نتواند سطح کارش را به اندازه برخی از خواننده های لس آنجلسی پایین بیاورد. حالا هم صدایش پخته تر و جا افتاده تر، و هم ترانه هایش پر مغزتر و شنیدنی تر شده اند.
سلی نیز خاطرنشان کرد که آهنگ کلیه ترانه ها را خودش در خلال چند سال ساخته، و آقای رضا مقدس آنها را تنظیم کرده است.
او در پاسخ به این پرسش که چرا هیچیک از ترانه های قدیمی خود را اجرا نکرد، اظهار داشت: من با آن ترانه ها معرفی شدم. اما حالا کارهای جدیدی انجام می دهم. چراکه اهل تکرار نیستم. من برای آهنگ هایم فرمت جدید دارم، و در انتخاب اشعار نیز بسیار با دقت و وسواس عمل می کنم.
فرخلقاء هوشمند به كما رفت
فرخ لقا هوشمند
فرخلقاء هوشمند بازیگر قدیمی سینما، تلویزیون و تئاتر 4 روز پیش دچار خونریزی مغزی شد و به بیمارستان پارسیان منتقل گردید و اكنون در كما قرار دارد. فرشته هوشمند فرزند این بازیگر ضمن اعلام این خبر افزود: متأسفانه 4 روز است كه مادرم به كمای عمیق رفته است و حال وخیمی دارد و تقریبا پزشكان از او قطع امید كردهاند و بازگشتی نیست، چون درصد هوشیاریشان روی 7 است و همینطور رو به كاهش است.
وی دچار سكته مغزی شد و بدنش فلج شد و به طور كامل دچار خونریزی مغزی گردید و اكنون در بیمارستان پارسیان در بخش ICU قرار دارد و ریهاش از كار افتاده و هوشیار نیستند. هوشمند گفت: فرخلقاء هوشمند بازیگری است كه همه مردم دوستش دارند و امیدوارم برایش دعا كنند تا معجزهای شود و به زندگی بازگردد.
فرزند فرخلقاء هوشمند با اشاره به مرگ پروین سلیمانی گفت: وقتی مادرم خبر مرگ پروین سلیمانی را شنید، خیلی ناراحت شد و به من گفت: ببین فرشته، نفر بعدی من هستم... به او گفتم این چه حرفی است كه میزنید. وقتی هم كه به قطعه هنرمندان رفتم، از من پرسید كه برای من در این قطعه جایی بود؟ من دوست دارم همكارانم من را دفن كنند... فرخ لقاء هوشمند 6 سال پیش نیز دچار سكته مغزی شد و در ماههای اخیر دچار فراموشی هم شده بود. فرخلقا هوشمند با نام اصلی فرخ لقا پوررسول، در فیلمهای متعددی چون غزل، شراره، زخمی، الو!الو! من جوجوام، كلاه قرمزی و پسرخاله همه دختران من ایفای نقش كرده است. منبع
پاتو زمین نذار 100 میلیون تومانی شد
پاتو زمین نذار
فیلم سینمایی پاتو زمین نذار به کارگردانی ایرج قادری و تهیهکنندگی حبیب اسماعیلی پس از 20 روز، 100 میلیون تومان فروش داشته است.
حبیب اسماعیلی تهیهکننده پاتو زمین نذار گفت: آمارفروش فیلم در تهران و شهرستان امیدوارکننده است. فیلم همزمان با 18 سالن در تهران، در 10 شهر اکران شده و استقبال از آن قابل توجه است. با توجه به فضای جامعه و همزمانی با انتخابات ریاست جمهوری این میزان استقبال از فیلم قابل قبول است. فیلم در جذب مخاطب موفق بوده و تماشاگرانی که فیلم را دیدهاند آنرا پسندیدهاند. در هفته آینده تبلیغات تلویزیونی فیلم تغییر میکند و در مطبوعات هم آگهیها بیشتر میشود. امیدوارم استقبال از فیلم همچنان ادامه پیدا کند.
پاتو زمین نذار همزمان با تهران در گوهردشت، کرمان، اصفهان، شیراز، بوشهر، تبریز، اردبیل، ارومیه،رشت، اهواز و بندعباس اکران شده است. این فیلم پس با بازی ایرج قادری، مهرانه مهینترابی، مهدی سلوکی و شیلا خداداد داستان مردی است که آشناییاش با دختری جوان زندگی او را تغییر میدهد. منبع