مجله شماره 87

پروفسور اریک نخجوانی: صدای هایده تلفیق قدرت حنجره و مهارت در تکنیک های آوازی
هایِده واژهای ایرانی به معنی آسمان پاک و وسیع که با نگاه به نام های آلمانی چون هایدی، هایدا و هایده در زبان فارسی رواج یافته است. هایده در سال 1321 هجری شمسی در تهران (و بنا بر قولی در یکی از روستاهای کرمانشاه) بدنیا آمد. وی کارش را در رادیو با برنامه گلهای رنگارنگ آغاز کرد و از همان اوایل نام خود را در شناسنامه موسیقی ایران به ثبت رسانید.
هایده در سن بیست و شش سالگی، در ۱۳۴۷، فعالیت حرفه ای خود را با خواندن ترانه آزاده اثر استادش علی تجویدی که بر روی آخرین سروده رهی معیری ساخته شده بود آغاز کرد. اجرای این اثر با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران موجب شهرت هایده شد. وی پس از اجرای چندین اثر دیگر از تجویدی، از نخستین سال های دهه ۱۳۵۰ به خواندن ترانه های پاپ علاقه مند شد که بیشتر از ساخته های جهانبخش پازوکی، محمد حیدری و انوشیروان روحانی بودند.
ترانه هایی چون نوروز آمد، سوغاتی و گل سنگ از معروف ترین ترانه های هایده در آن دوران است. وی چندی پیش از پیروزی انقلاب راهی لندن شد و از ۱۳۶۱ در لس آنجلس به فعالیت ادامه داد. اجرای ترانه های نوستالژیکی که گویای حال ایرانیان از ایران گریخته و حتی ایرانیان مقیم داخل بود هایده را بیش از پیش محبوب ساخت.
موسیقی این ترانه ها اغلب از فرید زلاند، صادق نوجوکی، آندرانیک، محمد حیدری، انوشیروان روحانی و ترانه ها سروده لیلا کسری (هدیه)، اردلان سرفراز، بیژن سمندر و … بود؛ همچنین باید از منوچهر چشم آذر نام برد که تنظیم های هنرمندانه او موجب جاودانگی ترانه هایی چون شانه هایت را برای گریه…، ساقی و یارب شد.
از کنسرت های موفق هایده در خارج از ایران می توان به کنسرت ۱۹۸۲ با گروه سازهای ایرانی (به سرپرستی منوچهر صادقی) در دانشگاه یو.سی.ال.ای در کالیفرنیا، کنسرت های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ در آلبرت هال (به رهبری فرنوش بهزاد) در لندن و کنسرت ۱۹۸۶ در موزیک هاله (هامبورگ) اشاره کرد.
پروفسور اریک نخجوانی درباره صدای هایده در دانشنامه ایرانیکا (Encyclopedia Iranica) می نویسد: تلفیق قدرت حنجره و مهارت در تکنیک های آوازی، به صدای کنترآلتوی او جنس و طنینی نادر برای اجرای آواز داده بود. از آن گذشته، حس قوی او در زمان بندی موسیقایی، داشتن ریتم روان در اجرا و بیان شاعرانه و موثر موسیقایی، به او این امکان را داد تا هر ترانه ای را که می خواند به شکلی تاثیرگذار اجرا کند. منبع

در آستانهی بزرگداشت كمالالملك سینما
جمشید مشایخی: این افتخار برای هنرمندانی است كه نیم قرن با هم كار كردیم
جمشید مشایخی گفت: بزرگداشت من در جشن سینمای ایران، فقط متعلق به خودم نیست. این بازیگر در آستانه تجلیلاش در دوازدهمین جشن بزرگ سینمای ایران در گفتگویی با خبرنگار سینمایی ایسنا اظهار داشت:این افتخار به هنرمندانی از سینما، تئاتر و تلویزیون تعلق دارد كه طی این نیمقرن با هم كار كردیم، پس از من به عنوان نمایندهی آنها تقدیر میشود.
وی ادامه داد: این برنامه لطفی است كه هنرمندان خانه سینما داشتهاند و من را شرمنده كردهاند. جمشید مشایخی یكی از ماندگارترین چهرههای عرصه بازیگری متولد 6 آذر 1313 در تهران است و از سال 1336 با نمایش وظیفه پزشك فعالیت بازیگریش را آغاز كرد و با فیلم كوتاه جلد مار در سال 42 مقابل دوربین رفت و دو سال بعد با فیلم خشت و آینه وارد سینما شد. تا به امروز ایفاگر نقشهای ماندگاری بوده است كه از جمله آنها میتوان به فیلمهای گاو، قیصر، شازده احتجاب، سوتهدلان، خانه عنكبوت، كمالالملك، گلهای داودی، آوار، پدر بزرگ، طلسم، سرب، روز واقعه،خانه روی آب و یك بوس كوچولو و مجموعههای هزاردستان، داستانهای مولوی، سلطان صاحبقران، امام علی (ع) و پهلوانان نمیمیرند اشاره كرد.
او پنجاه سال حضور مداومش در عرصه بازیگری را خوب ارزیابی كرد و اظهار داشت: خیلی لحظهها بوده كه هدر دادم در حالیكه میتوانستم از این لحظات تجربه كسب كنم. بنابراین به این نتیجه رسیدم در هر سنی كه انسان باشد میتواند آن خطاها واشتباهات گذشته را تكرار كند.
مشایخی ادامه داد: در آنزمان كه تئاتر را شروع كردیم برای اسم و شهرت نبود و عاشقانه اینكار را میكردیم و وقتی كار خوب میشد، راضی بودیم و اصلاً به این فكر نمیكردیم كه وقتی در خیابان میرویم مردم ما را بشناسند و عكس و امضاء بگیرند.
وی از پیشكسوتان تئاتر در آنزمان یاد كرد و گفت: وجود آنها بود كه ما به این حرفه علاقهمند شدیم؛ درحالی كه بسیاری از آنها مورد بیمهری هم قرار میگرفتند؛ اما تحمل كردند و نگذاشتند چراغ تئاتر خاموش شود و آن عشق و علاقه فقط به خود هنر بود. این بازیگر پیشكوست ادامه داد: الآن دلم میخواهد كنار نهر آبی بنشینم و صدای آب را بشنوم و طبیعت را ببینم؛ اما آن طرف قضیه را هم باید دید كه نه كارخانه و نه درآمدی دارم كه بتوانم از طریق آن زندگیام را بگذرانم.
او از یك بوس كوچولو به عنوان فیلمی نام برد كه در میان كارهایش علاقه زیادی به آن دارد گفت: این نقش به خودم خیلی نزدیك است و آن را دوست دارم. آبادان هم كار خوبی بود كه متأسفانه توقیف شد. از میان كارهای قدیمیتر هم قیصر، شازده احتجاب، چشمه، ماهیها در خاك میمیرند و سلطان صاحبقران را خیلی دوست دارم. بزرگداشت جمشید مشایخی روز جمعه ـ 15 شهریور ماه ـ در جشن خانه سینما برگزار میشود. منبع

رمضان و سی سال ربنای شجریان
سفره افطار ما ایرانیان سی سال است که با ربنای استاد شجریان و اذان موذن زاده اردبیلی رنگ و بوی دیگری یافته است و چه بسا بسیاری از هموطنان خارج از کشور که آنها هم با گوش سپردن به ربنای استاد روزه خود را باز می کنند.
به گزارش خبرنگار مهر، مراحل ضبط و تولید ربنای استاد شجریان توسط زنده یاد حسین صبحدل که خود او نیز یکی از استادان تلاوت قرآن و موسیقی بود شکل گرفت. وی در جلسات مذهبی آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، نشو و نما یافت و بعدها مسئولیت برنامه های مذهبی حسینیه ارشاد را نیز به عهده گرفت و شاگردان بسیاری نیز تربیت کرد.
ربنای استاد مسلم آواز موسیقی ایرانی با پشتوانه آموزشهای دوران جوانی او و در روزهایی که در محضر پدر آموزشهای قرآنی می دید شکل گرفته است و در تیرماه سال 1358 برای نخستین بار در یک استدیویی ضبط شد. این قطعه بعدها در آلبوم به یاد پدر ضبط و اجرا شد.
استاد محمدرضا شجریان درباره چگونگی اجرای این اثر می گوید : انگیزه اصلی من در خواندن این دعا تدریس آن به دو هنرجو بود و پس از اینکه این قطعه کامل شد برای ضبط امتحانی به همراه این دو شاگرد به یکی از استودیوها رفتیم و این دعا را بدون هیچ زمینه قبلی اجرا کردم و نسخه ای از این اجرا را را برای آموزش شاگردانم به آنها دادم اما پس از مدتی این قطعه بدون اجازه از رادیو پخش شد.
آواز ربنا طبق سنت اجرایی این دعاها روی الحان قرآنی خوانده شده است این قطعه از دستگاه رست یا راست شروع شده و در خاتمه به دستگاه عجم (شبیه ماهور) مدلاسیون می شود ( نام عجم براین دستگاه که یکی از دستگاههای هفتگانه قرآنی است نشان دهنده عدم وجود چنین دستگاهی در الحان قدیم عربی است).
آواز ربنا که در حقیقت می توان آن را تلاوت آوازی قرآن کریم نامید ( چون با هر یک از قرائتهای 7 گانه مشهور قرآن کریم متفاوت است )، بیان آوازی آیات 193 و 194 سوره مبارکه آل عمران است که آیه شریفه 193 را اساتید حوزه ادبیات و شعر بهترین ملاک و برترین نمونه صنعت ترصیع ( مرصع کاری ، جواهرنشاندن ) دانسته و به دانشجویان خویش چون تمثیل و استناد و مدل و الگو توصیه می کنند. منبع

یادی از حسن كامكار
پدری دلسوز و هنرمند كه بهرهمند از استعدادهای خدادادی هنر موسیقی بود. وی در سرزمینی به دنیا آمد كه طبیعت سرسبز و خرم زیبا و بكر، با آن كوههای مرتفع و سربه فلك كشیده كردستان تاثیر بر روح لطیف هنریاش گذاشت كه الهامبخش استعدادهای شگرفش در موسیقی بود.
حسن كامكار آهنگها و تصانیف را در حافظه خود به طور خارقالعادهای حفظ داشته و اولین پل ارتباطیاش با موسیقی سهتارنواز نابینایی به نام علیخان بود. كامكار چنین میگوید: با زحمت زیاد و مشكلاتی چند توانستم چند شاهی جمع كرده و از علیخان تار خریده و در خفا تمرین كنم، ولی هرچند پدر و سایر افراد فامیل دور و نزدیك آن را بر سرم میشكستند، البته نه اینكه مخالف باشند كه من ساز یاد بگیرم، بلكه معتقد بودند كه باید به كارهای دیگری رسیدگی كرد. ایشان جزو معدود هنرمندانی بود كه راه صعب و دشوار هنر جدی را پیش گرفته بود. وی تازه به 12 سالگی رسیده بود كه یك فرصت استثنایی پیش آمد و در مدرسه موزیك نظام استخدام شد و این تنها جایی بود كه از شر تنبیهات پدر رها شده و با این امر امكان پیگیری آن میسر میشد. او در دسته موزیك ارتش با انواع سازهای بادی آشنا شده و نواختن آنها را به خوبی و مهارت آموخت. در پانزدهسالگی به نواختن ویولن همت گمارد و بعدها همین ساز تخصصیاش میشود.وی در هنرستانی آزاد به تدریس ویولن (كه ساز اصلی وی بود و آن را به شیوه فاخر و استوار ستاره پرفروغ هنر ایران ابوالحسن صبا مینواخت) مشغول شد.
علیرغم تمام این مشكلات اقدامات زیادی در زمینه موسیقی علیالخصوص موسیقی كردستان ایجاد میكند. در آن زمان موسیقی محلی هیچ نت و علمی نداشت و وی توانست بسیاری از قطعات محلی كردستان را به طور علمی حفظ و ضبط كند. در واقع وی با این كار به موسیقی فولكلور كردی اعتبار و منزلتی داد كه در حال حاضر همه این كاستها در آرشیو رادیوی كردستان موجود است.
وی در سال 1340 اولین هنرستان موسیقی كردستان را با حمایت وزارت فرهنگ آن زمان تاسیس كرد و در سالهای 46 و 47 توانست 4 گروه موسیقی تشكیل دهد. كه یك گروه از آنان گروه بانوان و یك گروه دیگر كودكان بودند و ایشان برای این گروهها قطعاتی میساخت و به تمرین با آنان میپرداخت.
البته این چند گروه تا اوایل انقلاب نیز فعالیت داشتند. حسن كامكار باعث شد تا مردم كردستان به موسیقی علاقه پیدا كرده و جو سنگینی كه حاكم بود از بین برود. علاقه وی به توسعه و بسط این هنر بود و درواقع به همت ایشان فرزندانش را علاقهمند كرد تا جایی كه آنها در این عرصه به فعالیتهای چشمگیری دست پیدا كردند. او دارای 8 فرزند نوازنده و آهنگساز است كه از شاخصترین نمونههای پرورش یافتهاند؛ از جمله: هوشنگ، بیژن، پشنگ، ارسلان، قشنگ (كه ایشان ضمن آموزش ویولن نزد پدر پس از چندی به سهتار روی آورد و نزد هنرمندانی چون: هرمزی، محمدرضا لطفی و علیزاده كار كرده و بهره گرفت)، ارژنگ و اردشیر و اردوان را هم میتوان نام برد.
هوشنگ كامكار در زمینه آهنگسازی تحصیلات آكادمیك دارد و آثار زیادی و همینطور سازهای ایرانی ساخته است. در زمینه كمانچه اردشیر كامكار توانست تحولاتی را ایجاد كند، با توجه به اختلاف از نظر فرم، نواختن و شكل كه با ویولن دارد، وی این ساز را همپای ویولن قرار داد
اولین اركستر خانوادگی كامكارها در سال 1344 شكل گرفت، در این گروه سازهای مختلفی به كار گرفته شد مثلاً حسن كامكار ویولن مینواخت. قشنگ فرزند وی عهدهدار خوانندگیاش بود. هوشنگ به اتفاق بیژن كامكار به نواختن آكاردئون با گروه همراه بودند و پشنگ و ارژنگ نیز سنتور و جاز مینواختند.
در سال 1349 یك اركستر نیمهحرفهای تشكیل دادند. در آن موقع لطفی كه برای خدمت سربازی به سنندج رفته بود به گروه اضافه میشود طوری كه در برخی از كنسرتها با قدرت خارقالعاده خود تكنوازی گروه را به عهده داشت.
حسن كامكار در روز 24 اردیبهشت 1370 نیز دار فانی را وداع گفت. ایشان كه اول فروردینماه 1302 به دنیا آمد در 68 سالگی زندگی پرجنبش و جوشی داشت و فرزندان خود را به عنوان یادگاری از خود به جای گذاشت تا هیچوقت جای خالی وی در عرصه موسیقی احساس نشود، یادش گرامی باد. منبع