مجله شماره 98

 

 

گفت و گو با مرتضی عقیلی، بازیگر تئاتر و سینما:

کار هنری، حتماً پیام اخلاقی دارد

رضا جمالی: مرتضی عقیلی، بازیگر تاتر و سینما فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۱ با بازی در نمایش‌های گروه تئاتر شاهین سركیسیان شروع كرد. از جمله نمایش‌های وی می‌توان به بهارهای از دست رفته، گلدسته، روزنه‌ی آبی، دلقك‌ها، مادموزال ژولی، ویس و رامین، بر‌ دار شدن منصور حلاج، اشاره كرد.

او كار سینمایی را نیز از سال ۱۳۵۰ با بازی در فیلم كاكو آغاز كرد. در سال ۱۳۵۹ به انگلستان و سپس به آمریكا مهاجرت كرد. به بهانه اجرای آخرین نمایش‌اش به نام هوو در اروپا، خبرنگار رادیو زمانه گفت و گویی کوتاه با او انجام داده است.

 

آقای عقیلی، چندی است که برای اجرای نمایشنامه هوو به اروپا آمدید لطفاً از موضوع این نمایشنامه بگویید.

موضوع این نمایشنامه در حقیقت معضلی است که ما در گذشته در ایران داشتیم در بین خانواده‌ها و امروز هم متاسفانه به نوعی دیگر داریم و این نمایشنامه سعی می‌کند که مسایلی را بشکافد که هم خانم‌ها آگاه بشوند که چه باید بکنند در زندگی که دچار گرفتاری نشوند و بعد آقایان هم نتیجه می‌گیرند که این کار چقدر به ضررشان هست و به قول معروف سود که ندارد، یک هوس بیهوده بیش نیست.

پوستر تبلیغی هوو

من چون خودم در یک خانواده‌ای بزرگ شدم که پدرم دارای دو همسر بود، خیلی با این مساله آشنا هستم. البته نمایشنامه کلاً طنز و موزیکال است و حالت نصیحتی به هیچوجه ندارد. ولی مسایلی را که ما امروز در دنیا دچارش هستیم به‌صورت طنز تقدیم مردم می‌کند.

 

آیا نمایشنامه برگرفته شده از یک داستان واقعی‌ست یا زاییده ذهن خود شما‌ست؟

داستان را خودم نوشتم چون به هر حال مسایلی رکه در آن مطرح می‌شود، از نزدیک برایم قابل لمس بوده است.

 

چرا اسم هوو را برای آن انتخاب کردید؟

به خاطر این‌که کلمه هوو خیلی در ایران رایج است. یعنی مردی که زن دوم می‌گرفته می‌گفتند هوو دارد. به این دلیل که این اسم آشنا بود. دلیل خاصی نبوده و صرفاً به خاطر این‌که سوژه بر مدار زن دوم می‌گذرد.

 

اگر بخواهیم به پیام فیلم نگاه کنیم آیا پیامی اخلاقی دارد یا اینکه شما از دریچه طنز خواستید به موضوع نگاهی انتقادی کنید؟

بله، صد‌ در ‌صد پیام اخلاقی دارد. هیچ کار هنری بدون پیام اخلاقی نمی‌شود باید یک راه‌گشایی و یک جلوتر را دیدن را در آن ببینیم و در واقع می‌شود گفت نوعی انتقاد است.

 

چه بازیگرانی شما را در این نمایشنامه همراهی می‌کنند؟

بدری همتی در نقش زن اول حاج‌آقا بازی می‌کند. آقای عباس رضوی هست که نقش حاج‌آقا را بازی می‌کند. خانمی با ما کار کردند به نام خانم بیتا جباری و خانم مری حمیدیان هم هست که نقش زن دوم حاجی را بازی می‌کنند.

 

چرا از نقش شخصیتی که مثلاً حاجی آقاست استفاده کردید؟

در گذشته بیشتر اینجوری بود این نمایشنامه در حقیقت یک برداشتی از همان کارهای سنتی تخت حوضی خودمان هست، ولی به‌صورت مدرن‌تر. از آن سیستم نشات گرفته ولی خب به‌صورت مدرن‌تر.

 

شما کار هنری را از تئاتر شروع و بعد به سینما آمدید و دوباره به تئاتر برگشتید. چرا؟

بله، من از نوجوانی کار تئاتر می‌کردم در مدارس مثل همه بچه‌ها و بعد کم کم وقتی دانشکده هنرهای دراماتیک را در رشته بازیگری و کارگردانی تمام کردم، بعد رفتم وارد عالم سینما شدم‌. بعد از انقلاب چون در سینما به ما اجازه کار نمی‌دادند‌، یک دو سالی در کار تئاتر بودم و بعد در آن‌جا هم به ما گفتند که حق کار کردن ندارید و به خارج از کشور آمدم و شروع به کارهای نمایشی کردم.

 

مدتی است که مرتضی عقیلی را بیشتر در کارهای طنز و کمدی می‌بینیم در صورتی‌ که در پیشینه کارهای هنری شما کارهایی جدی مثل ویس و رامین، بر دار شدن منصور حلاج هم هست. چطور شد که الان فقط به کارهای کمدی می‌پردازید؟

متاسفانه در خارج از کشور ما اصلاً تماشاگر برای نمایش‌های درام نداریم. یعنی نمایشنامه‌هایی که مردم را بخواهد به تفکر وادار کند. مردم آنقدر گرفتار زندگی و این مسایل غربت و دوری و فشار هستند که من فکر می‌کنم نیاز تغذیه روحی آن‌ها خیلی بیشتر از این هست که حالا بیایند در یک نمایشنامه بنشینند و به قول معروف افسرده بشوند و ما بخواهیم یک پیام بسیار والایی را به آن‌ها بدهیم.

ما می‌توانیم پیام‌مان را در لباس طنز بهتر و شیرین‌تر به گوش‌شان برسانیم. چون اگر نگاه بکنید، در خارج از کشور متاسفانه هیچ‌یک از نمایشنامه‌هایی که تم‌های سنگین‌تر و دراماتیک داشته، تماشاگر نداشته است.

به هرحال وقتی مردم با یک اسم هنرمند می روند و بلیت ‌نمایش می‌خرند حالا امروز آن‌چه از دست من برمی‌آید این‌ست که حدود دو ساعت مردم را از آن حال و هوای غم و غصه و اندوه در بیاورم؛ چرا نکنم؟

 

پس خود شما هم بیشتر راضی هستید که نقش‌های کمدی را داشته باشید تا نقش‌های جدی‌؟

نه، من خودم خیلی دوست دارم کار جدی بکنم. ولی متاسفانه زمینه آن فراهم نیست.

 

مرتضی عقیلی را متعلق به تئاتر بدانیم یا سینما؟

من به تئاتر تعلق دارم برای این‌که من شکوفایی‌ام از تئاتر بوده است. من استادهای بزرگی در تئاتر داشتم. مثل خانم خجسته‌کیا، آرمی، آقای سمندریان، بیژن مفید، شاهین سرکیسیان و بالاخره یک دوره‌ای را به عنوان بازیگر و کارگردانی تئاتر در دانشکده دراماتیک گذراندم. البته در اثر حادثه به سینما رفتم، برای گذران زندگی‌. گاه‌گداری مسایلی پیش می‌آید ‌و یک دفعه مسیر شما را عوض می‌کند.

 

کدام نمایشنامه بهترین کار هنری شماست؟

بهترین کار من مادموازل ژولی است اثر استرینبرگ که در ایران بازی کردم و آرمی آوارنسیان، کرگردانی‌اش را برعهده داشت. خود منصور حلاج یکی از نمایشنامه‌های بسیار فوق‌العاده‌ای بود که کار کردم. بارهای از دست رفته را با مرحوم سرکیسیان کار کردم. این‌ها نمایشنامه‌هایی است که برتر از کارهای بعدی می‌دانم.

 

امکان اجرای نمایشنامه‌های شما در ایران هم هست یعنی امکان دارد که روزی مرتضی عقیلی را در تئاتر شهر تهران ببینیم؟

خیر. من فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها امکانش وجود داشته باشد.

 

ارتباط شما با هنرمندان داخل ایران چطور است؟

با گروهی از دوستان قدیمی ‌ارتباط دارم ولی با هنرمندان جدید متاسفانه رابطه‌ای ندارم. مثلاً در آلمان اگر برنامه داشته باشم آقای فروتن و یا آقای امین حیایی می‌آیند تئاتر ما را می‌بینند.

از قدیمی‌ها هم که متاسفانه دیگر کسی نیست. آقای ناصر ملک مطیعی هستند که سن‌شان بالا رفته و سنگین‌وزن شدند، ‌آقای بهمن مفید هستند که از دوستان بچگی من هستند و در آمریکا زندگی می کنند و همچنین آقای بهروز وثوقی هم از دوستان خوب من هستند. در حقیقت از نسل گذشته ما، همین چند نفر ماندند و کسی نیست دیگر. همه کم کم بار سفر را بستند و به جایی که همه ما باید برویم، رفتند. منبع

 

 

آثار مرتضی نی‌داوود بررسی می‌شود

زنده یاد مرتضی نی داوود

در چهل و پنجمین نشست موسیقی، زندگی و آثار مرتضی خان نی داوود خالق تصنیف مرغ سحر بررسی می‌شود. در این نشست كه به همت موسسه فرهنگی هنری آوای مهربانی برگزار می‌شود با حضور بهروز مبصّری، محمدرضا شرایلی، فاطمه ریوند و بابك راحتی زندگی و آثار مرتضی خان نی داوود آهنگساز و نوازنده تار بررسی می‌شود.

مرتضی نی‌داوود از نوازندگان برجسته ایرانی بود كه در كودكی استعداد موسیقی وی آشكار شد و پدرش بالا خان كه خود اهل موسیقی بوده و با تار و تنبك آشنایی داشت، او را به درس آقا حسینقلی استاد تار برد.

او دو سال نزد آقا حسینقلی و سه سال نزد شاگرد او درویش خان ردیف موسیقی و تار نوازی را آموخت و موفق به دریافت نشان تبرزین طلایی، كه به شاگردان ممتاز داده می‌شد، گردید. در اوایل بیست سالگی اقدام به تأسیس كلاسی برای تدریس تار و ردیف موسیقی ایرانی نمود كه بعدها پس از مرگ نابهنگام استاد درویش‌خان ادامه آموزش شاگردان استادش را نیز برعهده گرفت.

نی داوود پس از تأسیس رادیو به همكاری با این رسانه پرداخت و در سال 48 اقدام به اجرا و ضبط در حدود 300 گوشه از ردیف موسیقی ایرانی نمود.

وی در سال‌های پس از انقلاب نیز به فعالیت‌های موسیقی خود به صورت محدود ادامه داده و در همین سال‌ها پیش درآمد اصفهان را به شیوه‌ای نو برای اركستر بزرگ تنظیم نمود كه موسیقی اصلی سریال هزاردستان به حساب می‌آید.

نی داوود در سال 69 در سن نود سالگی درگذشت. از آثار این آهنگساز می‌توان به تصنیف مرغ سحر، تصنیف شاه من، ماه من، تصنیف مرغ حق، تصنیف آتش دل و پیش درآمد اصفهان اشاره كرد. منبع

 

 

مصاحبه با عبدالله بوتیمار:

در آلمان هم فیلم دوبله می كردم

عبدالله بوتیمار

مردی جا افتاده با موهای سپید و چشمانی سبز رنگ، شلوار مشكی، كتی مخملی به رنگ قهوه ای با سیگاری در لای انگشت پاسخگوی مسئولان بود. من هرگز از عشقم دور نبودم و در آلمان هر گاه در كوچه و خیابان می دیدیم كه در گوشه ای از شهر پروژكتوری روشن است و عده ای مشغول ضبط تصویر هستند بلافاصله به نزدیكی آنها می رفتم و شیوه كاری كار گردان ها و هنرپیشه ها را زیر نظر می گرفتیم.

 

بطور دقیق چند سال بود كه از ایران رفته بودید؟

در حدود ٢٢ سال پیش بود كه به منظور ملاقات با فرزندانم به كشور آلمان سفر كردم و به اصرار آنها در همان كشور ماندگار شدم.

 

در تمام این مدت در آلمان بودید؟

خیر! گاهی به كشور فرانسه هم سفر می كردم و مدتی البته كوتاه هم در آن كشور بودم.

 

فعالیت هنری تان را از چه سالی آغاز كردید؟

من متولد سال ١٣١٢ در باد كوبه هستم و از سال ١٣٣٠ فعالیت هنری ام را در تاتر پارس با آقایان منوچهر قاسمی، كامل حلمی و دیگر دوستان شروع كردم. به خاطر دارم كه در آن زمان چیزی در حدود ٣ یا ٤ ماه یك تاتر را تمرین می كردیم تا در یك صبح جمعه آن را اجرا كنیم.

 

چه شد كه به عالم سینما وارد شدید؟

از طریق روابطی كه با كارگردانان تاتر و هنرپیشه ها داشتم كم كم با بازی در یكی دو فیلم وارد عرصه سینما شدم و در طول مدت زمان فعالیت هنری ام در ٥٠ فیلم بلند سینمایی بازی كردم.

 

نام تعدادی از آنها را به خاطر دارید؟

دلهره، ضربت، یك قدم تا مرگ، اضطراب، دزد سیاهپوش، كردی از جنوب شهر، بی عشق هرگز، میخك سفید، میخك نقره ای و بسیاری دیگر كه در حال حاظر حضور ذهن ندارم.

 

از چه سالی فعالیت خود را به عنوان یك دوبلور آغاز كردید؟

سال ١٣٣٨ بود كه در تاتر آناهیتا كار می كردم و از همان زمان وارد دنیای دوبله شدم .

 

در این مدت كه در ایران نبودید فعالیت هنری داشتید؟

بله! من در آلمان عضو انجمن فرهنگی آن كشور بودم.

 

زبان آلمانی را در كشور خودمان فرا گرفته بودید؟

خیر! وقتی به آلمان رفتم سال ١٣٦٠ بود. فرزندانم پس از این كه به دیدارشان رفتم از من خواستند تا در آلمان بمانم و من هم كه تصمیم به اقامت در آن كشور داشتم بلافاصله به فرا گرفتن زبان آلمانی مشغول شدم و اولین فعالیت های هنری ام را با تاتر در آلمان شروع كردم.

 

نمایشنامه های ایرانی هم كار می كردید؟

بله! چندین اثر از آثار آقایان بیضایی و بهرنگی را به زبان ایرانی و آلمانی در آنجا كار كردیم تا این كه بار دیگر به كار دوبله در آن كشور مشغول شدم.

 

شرایط دوبله در آلمان به چه صورت است؟

آنجا به ازای هر یك كلمه، ٤ یورو حق الزحمه پرداخت می كنند. هر فیلمی یا برنامه ای را هم كه دوبله كنی بلافاصله پس از خروج از استودیو دستمزدت را نقد می پردازند.

 

چه كسی شما را برای دوبله انتخاب می كرد؟

مدیران دوبلاژ با من در تماس بودند و هر گاه قرار بود در فیلمی حرف بزنم از ١٥ روز قبل قرار كاری متن دوبله فیلم كه مربوط به خودم می شد به دستم می رسید تا بر روی آن كار كنم.

 

خاطره ای از فعالیت گویندگان در آلمان ندارید؟

روزی در اتاق ضبط صدا بین دو گوینده نشسته بودم و خب آنها هم اصلا خبر نداشتند كه من آلمانی نیستم. چون ظاهر من هم شبیه به خود آنها بود تصور می كردند كه من یك دوبلور غریبه آلمانی هستم. وقتی كار دوبله شروع شد چیزی در حدود ٥ بار در یك قطعه نسبتا طولانی را تكرار كردیم دلیل اصلی آن هم اشتباه گویندگان آلمانی بود و من در هر ٥ مرتبه بدون اشكال متن خودم را گقتم. تا این كه صدای اتاق صدابردار به داخل وصل شد و به دو گوینده ای كه در رو طرف من نشسته بودند گفت:  خجالت نمی كشید این مرد (بوتیمار) یك خارجی است و آنوقت شما دوباره اشتباه می كنید. اینجا بود كه آنها به من نگاه می كردند و پرسیدند شما كجایی هستید. من هم گفتم ایرانی هستم .

 

دلیل این تفاوت را در چه می دانید؟

در دقت و وسواس كه دوبله ایران نسبت به این امر خطیر بكار گرفته می شد و خب من نیز در همین دستگاه كار كرده بودم و بقولی سطح كاری ام در حد دوبله قدرتمند ایران بود.

 

با این حساب در طول این مدت از فضای دوبله جدا نبودید؟

خیر! من هرگز از عشقم دور نبودم و در آلمان هر گاه در كوچه و خیابان می دیدم كه در گوشه ای از شهر پروژكتوری روشن است و عده ای مشغول ضبط تصویر هستند بلافاصله به نزدیكی آنها می رفتم و شیوه كاری كار گردان ها و هنر پیشه ها را زیر نظر می گرفتم.

 

در این مدت طولانی هرگز به وطن باز نگشته بودید؟

چند بار آمدم اما خیلی كوتاه و بلافاصله به آلمان باز گشتم.

 

حالا كه به ایران بازگشته اید باز هم قصد رفتن دارید؟

خیر! اینبار آمده ام تا باز هم در كشورم و برای مردم خوب عزیزم كه هموطنان واقعی خودم هستند كار كنم.

 

چه شد كه در فصل بهار به ایران آمدید؟

سال گذشته در آلمان بودم كه خبر درگذشت خانم ژاله كاظمی را شنیدم و متاسفانه نتوانستم برای شركت در مراسم وی به تهران بیایم اما امسال برنامه هایم را طوری هماهنگ كردم تا در سالگرد درگذشت همكار سابقم حضور داشته باشم.

 

حالا قصد دارید در عالم دوبله فعالیت كنید یا تاتر و سینما؟

برایم فرقی نمی كند اینها همه جزو علایق شخصی من است كه به آنها عشق می ورزم. در دوبله و سینما برای انجام هر نوع خدمتی آمادگی كامل دارم. منبع

 

 

مرغ سحر، نغمه آزادی‌خواهان

مرغ سحر

محمود خوشنام: مرغ سحر که نغمه‌ی آزادی نوع بشر را می‌سراید و هنوز دلنشین‌ترین نغمه برای آزادی‌خواهان ایرانی است. آهنگ مرغ سحر را مرتضی‌‌خان ‌نی‌داوود آفریده که از شاگردان برجسته‌ی آقا حسین‌قلی و درویش‌خان و بعدها کاشف و پرورش‌دهنده‌ی صدای فاخر موسیقی سنتی ایران، قمرالملوک وزیری بود.

آهنگ مرغ سحر که نی‌داوود آن را در گوشه‌های معروف دستگاه ماهور گردانیده با متن برانگیزاننده‌ای از محمدتقی بهار (ملک‌الشعرا) پیوند خورده است. در یک صد سال گذشته کمتر شعر و آهنگی را می‌توان یافت که پیوندی چنین دقیق و استوار پیدا کرده باشد.

بهار مانند عارف، تصنیف را وسیله‌ای قرار می‌دهد تا از ظلم ظالم و جور صیاد بنالد و نغمه‌ی آزادی نوع‌ بشر را بسراید. کیمیایی که گویا انسان باید تا ابد در آرزوی رسیدن به آن باشد. از همین ‌جاست که موضوع مرغ سحر همگانی می‌شود و می‌ماند.

همانگونه که عشق به آزادی، جاودانه می‌ماند. نخستین اجراهای مرغ سحر را ملوک ضرابی و ایران‌دوله هلن عرضه کرده‌اند. در زمانه‌ی ما نیز، یعنی در سال‌های پس از انقلاب، شماری از خوانندگان مشهور آن را خوانده‌اند. از جمله محمد‌رضا شجریان، نادر گلچین، هنگامه ‌اخوان، فرهاد ‌مهراد و در برون‌مرز هوشمند عقیلی، شکیلا و گیسو شاکری.

مرغ سحر همچنان مانده است و به یقین همچنان می‌ماند. زیرا که از آرزوی همیشگی انسان برای دستیابی به آزادی می‌گوید. در این برنامه مرغ سحر را با صدای نادر گلچین و هنگامه اخوان می‌شنویم. منبع